پهنی، پهنا، همواری، بیمزگی، خنگی، یک نواختی، یکسانی
flatness
پهنی، پهنا، همواری، بیمزگی، خنگی، یک نواختی، یکسانی
انگلیسی به انگلیسی
• levelness, evenness; insipidness; quality of being monotonous
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] تختی
جملات نمونه
1. tall trees relieved the flatness of the plain
درختان بلند صافی دشت را کم نما می کردند.
2. I recall Rosie waxing lyrical about the flatness of his stomach.
[ترجمه ترگمان]به یاد می آورم که روزی روزی بود که رزی را در معده اش سبک سنگین می کرد
[ترجمه گوگل]من به یاد می آورم که روسی در مورد مسطح بودن معده اش چسبیده است
[ترجمه گوگل]من به یاد می آورم که روسی در مورد مسطح بودن معده اش چسبیده است
3. Not a single tree relieved the flatness of the plain.
[ترجمه ترگمان]حتی یک درخت هم نبود که وضع دشت را آرام کند
[ترجمه گوگل]یک درخت تنها یکنواختی دشت را نادیده گرفت
[ترجمه گوگل]یک درخت تنها یکنواختی دشت را نادیده گرفت
4. The flatness of the desert was broken only by a few large piles of rocks.
[ترجمه ترگمان]دشت صحرا فقط چند تکه سنگ بزرگ شکسته بود
[ترجمه گوگل]مساحت کویر تنها توسط چند شمع بزرگ سنگ شکسته شد
[ترجمه گوگل]مساحت کویر تنها توسط چند شمع بزرگ سنگ شکسته شد
5. All the critics remarked on the flatness of the performance.
[ترجمه ترگمان]همه منتقدان بر هموار بودن عملکرد اظهار نظر کردند
[ترجمه گوگل]همه منتقدان بر تطابق عملکرد اشاره کردند
[ترجمه گوگل]همه منتقدان بر تطابق عملکرد اشاره کردند
6. There is a deliberate flatness in his expression.
[ترجمه ترگمان]حالتی سنجیده و آرام در چهره اش دیده می شود
[ترجمه گوگل]در بیان خود یک مساوی عمدی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در بیان خود یک مساوی عمدی وجود دارد
7. Nothing breaches the flatness except some kind of smokestack or cooling tower a couple of miles to the north.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز هموار نبود، جز یک دودکش یا یک برج سرد که چند مایل به سمت شمال بود
[ترجمه گوگل]چیزی جز صافی بودن به جز یک نوع دودکش یا برج خنک کننده چندین مایل به شمال وجود ندارد
[ترجمه گوگل]چیزی جز صافی بودن به جز یک نوع دودکش یا برج خنک کننده چندین مایل به شمال وجود ندارد
8. In contrast to the prairie-like flatness of the structure, a grand gold and white awning prefaced the house.
[ترجمه ترگمان]در مقابل the چمن زار، یک سایبان بزرگ طلا و سفید در جلوی خانه قرار داشت
[ترجمه گوگل]در مقابل پلاریتی از ساختار پیشین، یک سوله بزرگ طلایی و سفید، خانه را پیش گرفت
[ترجمه گوگل]در مقابل پلاریتی از ساختار پیشین، یک سوله بزرگ طلایی و سفید، خانه را پیش گرفت
9. The quiet flatness of her voice was mirrored by the fatalism he saw in her eyes.
[ترجمه ترگمان]flatness که در چشمانش دیده می شد، The که در چشمان او دیده می شد، منعکس می شد
[ترجمه گوگل]مسخره آرام صدای او توسط فتحی که در چشمانش دیده بود، آشکار شد
[ترجمه گوگل]مسخره آرام صدای او توسط فتحی که در چشمانش دیده بود، آشکار شد
10. Residual stress is the main factor affecting the flatness of plate.
[ترجمه ترگمان]استرس مانده عامل اصلی موثر بر روی سطح صاف بودن صفحه است
[ترجمه گوگل]استرس باقی مانده عامل اصلی اثرات مسطح بودن صفحه است
[ترجمه گوگل]استرس باقی مانده عامل اصلی اثرات مسطح بودن صفحه است
11. In actual measurement for departure from flatness, the uncertainty of measurement result is usually not given.
[ترجمه ترگمان]در اندازه گیری واقعی برای خروج از صافی، عدم قطعیت نتایج اندازه گیری معمولا مشخص نشده است
[ترجمه گوگل]در اندازه گیری واقعی برای خروج از مسطح بودن، عدم قطعیت نتیجه اندازه گیری معمولا داده نمی شود
[ترجمه گوگل]در اندازه گیری واقعی برای خروج از مسطح بودن، عدم قطعیت نتیجه اندازه گیری معمولا داده نمی شود
12. An orthogonal polynomial decomposition model for the flatness of cold - rolled strip is proposed.
[ترجمه ترگمان]یک مدل تجزیه چند جمله ای متعامد برای صاف کردن نوار نورد سرد پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]یک مدل تجزیه چندجمله ای متعامد برای مسطح بودن نوار سرد نورد پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]یک مدل تجزیه چندجمله ای متعامد برای مسطح بودن نوار سرد نورد پیشنهاد شده است
13. Kenworthy detected a certain flatness in the days that followed.
[ترجمه ترگمان]Kenworthy در روزهایی که به دنبال آن ها می آمد، flatness مشخصی را کشف می کرد
[ترجمه گوگل]Kenworthy یک تخت مشخصی را در روزهای بعدی دنبال کرد
[ترجمه گوگل]Kenworthy یک تخت مشخصی را در روزهای بعدی دنبال کرد
14. The influences on the gain flatness of the Raman fiber amplifier by the number of pumps, wavelength, power and other factors are also analysed.
[ترجمه ترگمان]تاثیرات روی صافی بهره تقویت کننده فیبر رامان توسط تعداد پمپ های، طول موج، قدرت و عوامل دیگر نیز آنالیز می شوند
[ترجمه گوگل]تأثیرات بر میزان مساوی تقویت کننده فیبر Raman با تعداد پمپ ها، طول موج، قدرت و سایر عوامل نیز مورد تحلیل قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]تأثیرات بر میزان مساوی تقویت کننده فیبر Raman با تعداد پمپ ها، طول موج، قدرت و سایر عوامل نیز مورد تحلیل قرار گرفته است
پیشنهاد کاربران
صاف
صاف کردن چیزی
flatness ( زمینشناسی )
واژه مصوب: تخت شدگی 1
تعریف: کیفیتی که نسبت شعاع کوژترین بخش ذره را به متوسط شعاع آن ذره نشان می دهد
واژه مصوب: تخت شدگی 1
تعریف: کیفیتی که نسبت شعاع کوژترین بخش ذره را به متوسط شعاع آن ذره نشان می دهد
کلمات دیگر: