کلمه جو
صفحه اصلی

metrology


معنی : علم اوزان ومقادیر، علم مقیاسات وپیمانهها
معانی دیگر : (علم سنجش وزن و درازا و ابعاد و غیره) سنجه شناسی، سنجش شناسی

انگلیسی به فارسی

علم مقیاسات وپیمانه ها، علم اوزان ومقادیر


مترولوژی، علم اوزان ومقادیر، علم مقیاسات وپیمانهها


انگلیسی به انگلیسی

• science of measures and weights

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] تخصص اندازه گیری، علم اندازه گیری، سنجه شناسی

مترادف و متضاد

علم اوزان و مقادیر (اسم)
metrology

علم مقیاسات وپیمانهها (اسم)
metrology

جملات نمونه

1. The move follows the closure of Ferranti International's metrology systems division at Dalkeith in January last year.
[ترجمه ترگمان]این حرکت پس از بسته شدن بخش سیستم های metrology در ماه ژانویه سال گذشته در Dalkeith ادامه دارد
[ترجمه گوگل]این حرکت پس از تعطیل بخش سیستم های مترولوژی Ferranti International در Dalkeith در ماه ژانویه سال گذشته است

2. A review of step height metrology techniques used in nanotechnology applications presented.
[ترجمه ترگمان]مروری بر تکنیک های اندازه گیری ارتفاع و تکنیک های توسعه یافته در کاربردهای نانوتکنولوژی ارائه شده است
[ترجمه گوگل]بررسی تکنیک های اندازه گیری ارتفاع ارتفاع که در برنامه های کاربردی فناوری نانو ارائه شده است

3. The metrology of optical radiation is the most elementary part in optic metrology.
[ترجمه ترگمان]در نظر گرفته شده است که میزان تولید پرتو نوری در کشورهای مختلف تولیدی در کشورهای مختلف تولید می شود
[ترجمه گوگل]مترولوژی تشعشع نوری قسمت ابتدایی ترین مترولوژی نوری است

4. A metrology instrument, such as a probe, probe head, stylus or stylus arm, for mounting on a coordinate position apparatus.
[ترجمه ترگمان]یک ابزار metrology مانند کاوشگر، بررسی سر، سوزن یا بازوی سوزن برای سوار شدن بر دستگاه مختصات مختصات
[ترجمه گوگل]یک ابزار اندازه گیری، مانند یک پروب، پروب سر، قلم یا دستگیره قلم، برای نصب در دستگاه موقعیت مختصات

5. Bachelor degree of Metrology, Mechanical or Electrical Engineering.
[ترجمه ترگمان]مدرک کارشناسی، مهندسی برق یا الکتریکی
[ترجمه گوگل]مدرک کارشناسی ارشد مترولوژی، مکانیک و برق

6. Since the hospital metrology station is the principal part of military metrology system, its handwrought operation greatly affects the working efficiency and implementation effects.
[ترجمه ترگمان]از آنجایی که این ایستگاه به عنوان بخشی اصلی از سیستم تولیدی صنایع تولیدی در چین محسوب می شود، عملکرد عملیاتی آن تا حد زیادی بر بهره وری کاری و اثرات اجرایی تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که ایستگاه مترولوژی بیمارستان بخش عمده ای از سیستم اندازه گیری نظام نظامی است، عملیات دستکاری آن تا حد زیادی بر کارایی کار و اثرات پیاده سازی تاثیر می گذارد

7. Groups at the Federal Institute of Physics and Metrology in Braunschweig and elsewhere are experimenting with uncharged calcium atoms.
[ترجمه ترگمان]گروه هایی در موسسه فدرال فیزیک و Metrology در Braunschweig و جاه ای دیگر در حال آزمایش اتم های کلسیم uncharged هستند
[ترجمه گوگل]گروه های موسسه فیزیک و متالوژی فدرال در برانشویگ و جاهای دیگر با اتم های کلسیم بدون تخلیه آزمایش می کنند

8. Develop and support metrology equipment management, document the relative operation and PM.
[ترجمه ترگمان]توسعه و پشتیبانی از مدیریت تجهیزات metrology، اسناد مربوط به عملیات نسبی و PM
[ترجمه گوگل]توسعه و پشتیبانی از مدیریت تجهیزات اندازه گیری، سند عملیات نسبی و PM

9. Implement routines in the Metrology Lab, including identification and management of equipment.
[ترجمه ترگمان]اجرای برنامه های روتین در آزمایشگاه Metrology شامل شناسایی و مدیریت تجهیزات
[ترجمه گوگل]اجرای روال ها در آزمایشگاه مترولوژی، از جمله شناسایی و مدیریت تجهیزات

10. Excel is widely applied in the vacuum metrology.
[ترجمه ترگمان]در این سبک تولیدی کمی از اکسل استفاده می شود
[ترجمه گوگل]اکسل به طور گسترده در metrology خلا استفاده می شود

11. Responsible for identifying product quality control and metrology management.
[ترجمه ترگمان]مسیول تشخیص کنترل کیفیت محصول و مدیریت metrology
[ترجمه گوگل]مسئول شناسایی کنترل کیفیت محصولات و مدیریت مترولوژی

12. The Metrology Building, which houses the US national standards for the volt, ohm, and farad, among other electrical quantities, resides on the NIST campus northwest of Washington, DC.
[ترجمه ترگمان]ساختمان Metrology که استانداردهای ملی آمریکا برای ولت، اهم و farad را در میان مقادیر الکتریکی دیگر قرار می دهد، در محوطه NIST در شمال غربی واشنگتن دی سی زندگی می کند
[ترجمه گوگل]ساختمان مترولوژی، که استانداردهای ملی ایالات متحده برای ولت، اهم و فاراد را در میان دیگر مقادیر الکتریکی قرار می دهد، در محوطه NIST شمال غرب واشنگتن قرار دارد

13. Familiar with parts process and basic metrology skills including ability to use coordinate measuring machine.
[ترجمه ترگمان]آشنایی با فرآیند اجزا و مهارت های اولیه تولیدی در این زمینه از جمله توانایی استفاده از دستگاه اندازه گیری مختصات
[ترجمه گوگل]آشنا با فرایندهای قطعات و مهارتهای متدولوژی اولیه، از جمله توانایی استفاده از ماشین اندازه گیری هماهنگ

14. To manage the utility equipment metrology work and work as calibration coordinator.
[ترجمه ترگمان]برای مدیریت تجهیزات صنعتی و کار و کار به عنوان هماهنگ کننده درجه بندی
[ترجمه گوگل]برای مدیریت تجهیزات ابزار دقیق مترولوژی و کار به عنوان هماهنگ کننده کالیبراسیون


کلمات دیگر: