کلمه جو
صفحه اصلی

formulize


معنی : بصورت فرمول دراوردن
معانی دیگر : رجوع شود به: formulate، formulate : بصورت فرمول دراوردن

انگلیسی به فارسی

( formulate =) بصورت فرمول درآوردن


فرمول بندی، بصورت فرمول دراوردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: formulizes, formulizing, formulized
مشتقات: formulization (n.), formulizer (n.)
• : تعریف: to reduce to a formula; express in a formula; formulate.

• formulate, express in a formula (also formulise)

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] دستور ساختن، فرمول بندی کردن

مترادف و متضاد

به صورت فرمول دراوردن (فعل)
formulate, formularize, formulize

پیشنهاد کاربران

فرمول بندی کردن


کلمات دیگر: