1. He earns fifty yuan a day.
[ترجمه ترگمان]او هر روز پنجاه دلار پول در می آورد
[ترجمه گوگل]او پنجاه یوان در روز به دست می آورد
2. Her income is on the order of 9000 yuan a year.
[ترجمه ترگمان]درآمد او در حدود ۹۰۰۰ یوآن در سال است
[ترجمه گوگل]درآمد او سالانه 9000 یوان است
3. It will cost you 1000 yuan at most.
[ترجمه ترگمان]این هزینه برای شما ۱۰۰۰ یوان هزینه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]این به شما 1000 یوان بیشترین هزینه را می دهد
4. Her income is in the order of 9000 yuan a year.
[ترجمه ترگمان]درآمد او در درجه ۹۰۰۰ یوآن در سال است
[ترجمه گوگل]درآمد او در سال 9000 یوان است
5. The intrinsic worth of the pen is 30 yuan.
[ترجمه ترگمان]ارزش درونی قلم ۳۰ یوآن است
[ترجمه گوگل]ارزش ذاتی قلم 30 یوان است
6. I valued the house at 50,000 yuan.
[ترجمه ترگمان]من این خونه رو تو ۵۰۰۰۰ دلار ارزش قائل بودم
[ترجمه گوگل]من خانه را در 50،000 یوان ارزش گذاری کردم
7. Her income is of the order of 9000 yuan a year.
[ترجمه ترگمان]درآمد او از ترتیب ۹۰۰۰ یوآن در سال است
[ترجمه گوگل]درآمد او سالانه 9000 یوان است
8. Inflation is rising rapidly; the yuan is depreciating.
[ترجمه ترگمان]تورم به سرعت در حال افزایش است؛ یوان ناراحت است
[ترجمه گوگل]تورم به سرعت در حال افزایش است یوان تخفیف دارد
9. Apple costs five yuan a kilogram.
[ترجمه ترگمان]اپل هر کیلوگرم پنج یوان هزینه دارد
[ترجمه گوگل]اپل پنج یوان یک کیلوگرم هزینه می کند
10. The company grossed over 5000000 yuan last year.
[ترجمه ترگمان]شرکت در سال گذشته بیش از ۵۰۰۰۰۰۰ یوان فروش داشته است
[ترجمه گوگل]این شرکت در سال گذشته بیش از 5،000،000 یوان افزایش یافت
11. My weekly allowance is 50 yuan.
[ترجمه ترگمان]مقرری هفتگی من ۵۰ یوان است
[ترجمه گوگل]مبلغ هفتگی من 50 یوان است
12. The rate is 10 yuan for the first three kms and 6 yuan for each additional km.
[ترجمه ترگمان]این نرخ برابر با ۱۰ یوان برای سه کیلومتر اول و ۶ یوان برای هر کیلومتر بیشتر است
[ترجمه گوگل]نرخ برای سه کروم و 6 یوان برای هر کیلومتر اضافی 10 یوان است
13. Contributions summed into several thousand yuan.
[ترجمه ترگمان]Contributions که شامل چندین هزار yuan می شود
[ترجمه گوگل]مشارکت به چند هزار یوان تقسیم شده است
14. I plunked 20 yuan down for the hat.
[ترجمه ترگمان]من ۲۰ تا yuan رو برای کلاه آماده کردم
[ترجمه گوگل]من 20 یوان را برای کلاه گذاشتم
15. My daughter placed 000 yuan to her credit.
[ترجمه ترگمان]دختر من ۱۰۰۰ تا yuan رو برای خودش قرار داد
[ترجمه گوگل]دختر من به مبلغ 000 یوان اعتباری داد