عقب نشینی
backsliding
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• act of sliding backwards; deterioration; relapsing into error, returning to sin
backsliding means doing something that you had agreed or promised not to do; used especially of people who take up bad habits again after they have given them up.
backsliding means doing something that you had agreed or promised not to do; used especially of people who take up bad habits again after they have given them up.
جملات نمونه
1. You've done a good job in the exam, I hope you won't backslide.
[ترجمه ترگمان]تو در امتحان کار خوبی انجام دادی، امیدوارم تغییر شکل ندی
[ترجمه گوگل]شما در امتحان خوب کار کرده اید، من امیدوارم که به عقب برگردید
[ترجمه گوگل]شما در امتحان خوب کار کرده اید، من امیدوارم که به عقب برگردید
2. He kept away from strong drink for years, but recently I'm afraid he'begun to backslide.
[ترجمه ترگمان]او سال ها از نوشیدنی قوی دور شده بود، اما اخیرا متاسفانه داشت تغییر شکل می داد
[ترجمه گوگل]او سالها از نوشیدنی های قوی نگهداری می کرد، اما اخیرا من از اینکه او را به عقب برگردانم می ترسم
[ترجمه گوگل]او سالها از نوشیدنی های قوی نگهداری می کرد، اما اخیرا من از اینکه او را به عقب برگردانم می ترسم
3. Mr. Jack was once active in the church, but he has backslidden.
[ترجمه ترگمان]آقای \"جک\" یه زمانی تو کلیسا فعال شده بود ولی اون \"backslidden\" داشت
[ترجمه گوگل]آقای جک یک بار در کلیسا فعال بود، اما او مجبور شده بود برود
[ترجمه گوگل]آقای جک یک بار در کلیسا فعال بود، اما او مجبور شده بود برود
4. He's a reformed criminal who may yet backslide.
[ترجمه ترگمان]او یک مجرم reformed است که ممکن است هنوز زنده باشد
[ترجمه گوگل]او یک جنایتکار اصلاح شده است که هنوز ممکن است به عقب برگردد
[ترجمه گوگل]او یک جنایتکار اصلاح شده است که هنوز ممکن است به عقب برگردد
5. The philosopher, who had told me earlier he was a back-sliding Episcopalian, glanced at me apprehensively.
[ترجمه ترگمان]فیلسوف که قبلا به من گفته بود که او یک کلیسای اسقفی sliding است با نگرانی به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]فیلسوف، که پیشتر به من گفته بود، اسقف اعظم عقب است، به من دلگرم نگاه کرد
[ترجمه گوگل]فیلسوف، که پیشتر به من گفته بود، اسقف اعظم عقب است، به من دلگرم نگاه کرد
6. Many of the patients backslide into drug and alcohol abuse.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این بیماران دچار سو مصرف مواد مخدر و الکل شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماران به مصرف مواد مخدر و الکل دست زده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماران به مصرف مواد مخدر و الکل دست زده اند
7. And the LORD said unto me, The backsliding Israel hath justified herself more than treacherous Judah.
[ترجمه ترگمان]و لرد LORD به من گفت: \" backsliding اسرائیل خود را بیش از خائن خاین توجیه کرده است
[ترجمه گوگل]و خداوند به من گفت: اسرائیل عقب مانده خود را بیشتر از یهودا خیانت آمیز کرده است
[ترجمه گوگل]و خداوند به من گفت: اسرائیل عقب مانده خود را بیشتر از یهودا خیانت آمیز کرده است
8. Of course, this backsliding of a nation could not have happened if the church had not backslidden or fallen into a lukewarm state.
[ترجمه ترگمان]البته این عقب نشینی از یک ملت، اگر کلیسا نه backslidden بود و نه در یک ایالت ولرم می افتاد، چنین اتفاقی نمی افتاد
[ترجمه گوگل]مطمئنا، این عقب نشینی یک ملت اگر کلیسا نتوانسته بود یا به یک کشور باهوش رسیده بود، اتفاق نیفتاد
[ترجمه گوگل]مطمئنا، این عقب نشینی یک ملت اگر کلیسا نتوانسته بود یا به یک کشور باهوش رسیده بود، اتفاق نیفتاد
9. We have been particularly disappointed by backsliding on human rights this year, after a year of incremental, but still unprecedented, progress in 200
[ترجمه ترگمان]امسال، پس از یک سال افزایشی، اما هنوز هم بی سابقه بوده، اما هنوز هم بی سابقه است
[ترجمه گوگل]ما در سال جاری پس از یک سال پیشرفت افزایشی، اما هنوز بی سابقه ای در 200 سال گذشته، شاهد ریشه در حقوق بشر بوده ایم
[ترجمه گوگل]ما در سال جاری پس از یک سال پیشرفت افزایشی، اما هنوز بی سابقه ای در 200 سال گذشته، شاهد ریشه در حقوق بشر بوده ایم
10. Ministers insisted there would be no backsliding on the government's hardline austerity programmes after data showed that Britain's economy grew by just 0. 2% in the spring.
[ترجمه ترگمان]وزرا اصرار داشتند که پس از اینکه داده ها نشان دادند که اقتصاد بریتانیا تنها ۰ درصد رشد داشته است، هیچ گونه محدودیتی در برنامه های سخت ریاضت اقتصادی دولت وجود ندارد ۲ % در بهار
[ترجمه گوگل]وزیران اصرار داشتند که پس از ارائه اطلاعات نشان می دهد که اقتصاد بریتانیا در بهار فقط 2 2 درصد رشد داشته است
[ترجمه گوگل]وزیران اصرار داشتند که پس از ارائه اطلاعات نشان می دهد که اقتصاد بریتانیا در بهار فقط 2 2 درصد رشد داشته است
11. Hints of environmental backsliding have appeared in the government’s own ropy data.
[ترجمه ترگمان]Hints های زیست محیطی در داده های پیچیده دولتی دولت ظاهر شده اند
[ترجمه گوگل]نکات بی روحی زیست محیطی در داده های دولتی خود ظاهر شده است
[ترجمه گوگل]نکات بی روحی زیست محیطی در داده های دولتی خود ظاهر شده است
12. Any lack of progress or backsliding on efforts to get the currency bloc's fiscal house in order will renew worries the crisis could seriously damage the world financial system and major economies.
[ترجمه ترگمان]عدم پیشرفت یا عدم پیشرفت در تلاش ها برای رسیدن به خانه مالی بلوک پول به منظور تجدید نگرانی در بحران می تواند به طور جدی به سیستم مالی جهانی و اقتصاد کلان آسیب برساند
[ترجمه گوگل]هر گونه کمبود پیشرفت و یا عقب ماندگی در تلاش برای بدست آوردن خانه مالی واحد بلوک، موجب نگرانی ها خواهد شد که بحران می تواند به طور جدی آسیب بر سیستم مالی و اقتصادهای بزرگ جهان باشد
[ترجمه گوگل]هر گونه کمبود پیشرفت و یا عقب ماندگی در تلاش برای بدست آوردن خانه مالی واحد بلوک، موجب نگرانی ها خواهد شد که بحران می تواند به طور جدی آسیب بر سیستم مالی و اقتصادهای بزرگ جهان باشد
13. This may help to maintain the gains you've made and to prevent backsliding.
[ترجمه ترگمان]این کار ممکن است به حفظ دستاوردهای ایجاد شده و جلوگیری از backsliding کمک کند
[ترجمه گوگل]این ممکن است برای به دست آوردن دستاوردهای شما و جلوگیری از عقب نشینی، کمک کند
[ترجمه گوگل]این ممکن است برای به دست آوردن دستاوردهای شما و جلوگیری از عقب نشینی، کمک کند
14. My diet was going well but I'm afraid I've been backsliding a bit recently.
[ترجمه ترگمان]رژیم غذایی من خوب پیش می رفت، اما متاسفانه اخیرا کمی از عقب برگشتم
[ترجمه گوگل]رژیم من خوب بود، اما من می ترسم که اخیرا به عقب رانده شده ام
[ترجمه گوگل]رژیم من خوب بود، اما من می ترسم که اخیرا به عقب رانده شده ام
پیشنهاد کاربران
زوال، بدتر شدن اوضاع، بازگشت به عقب
عقبگرد
کلمات دیگر: