کلمه جو
صفحه اصلی

warrantor


معنی : کفیل، ضامن، متعهد، تعهد کننده
معانی دیگر : (حقوق) ضامن، تضمین کننده، ضمانت کننده

انگلیسی به فارسی

ضمانت کننده، متعهد، تعهد کننده، ضامن، کفیل


(حقوق) متعهد، تعهد کننده، ضامن، کفیل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who gives or makes a warranty.
مشابه: guaranty

• one who empowers; one who guarantees or warrants; voucher; authorizer

مترادف و متضاد

کفیل (اسم)
acting, sponsor, guarantor, bondsman, surety, bailsman, bond, warrantor

ضامن (اسم)
sponsor, guarantor, bondsman, surety, bailsman, security, guarantee, latch, depositary, voucher, warranter, warrantor

متعهد (اسم)
warranter, underwriter, undertaker, promisor, warrantor

تعهد کننده (اسم)
warrantor

جملات نمونه

1. Analyze reason and countermeasures of responsibility of issuing warrantor.
[ترجمه ترگمان]تحلیل دلیل و اقدامات متقابل مسیولیت صدور مجوز
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل دلیل و اقدامات متقابل مسئولیت صدور حکم صادر کننده

2. Legislation provides for Administrative Detention a system of warrantor and recognizance, other than a hearing system, which is different from other administrative penalties.
[ترجمه ترگمان]قانون گذاری برای بازداشت اداری سیستم of و recognizance، به غیر از یک سیستم شنوایی، که متفاوت از دیگر جرایم اجرایی است، فراهم می کند
[ترجمه گوگل]قانون مجازات اداری، یک سیستم تأیید و تأییدیه، غیر از سیستم شنوایی است که از دیگر مجازات های اداری متفاوت است

3. Where both the warrantor and the owner of the building or the employer are at fault for the damages to the building, each party shall bear its corresponding liability.
[ترجمه ترگمان]در جایی که هر دو پیمان کار و مالک ساختمان یا کارفرما در معرض آسیب به ساختمان قرار دارند، هر یک از طرفین باید مسئولیت متناظر خود را بر عهده داشته باشند
[ترجمه گوگل]جایی که هر وام دهنده و صاحب ساختمان و یا کارفرمای متخلف برای خسارت به ساختمان، هر یک از طرفین مسئولیت مربوطه خود را به عهده دارد

4. The warrantor should be national enterprises or other companies that has complete compensational abilities.
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان باید شرکت های ملی و یا شرکت های دیگر باشند که توانایی های compensational را کامل کرده اند
[ترجمه گوگل]ضمانت کننده باید شرکت های ملی یا سایر شرکت هایی باشد که دارای توانایی های جبران کاملی هستند

5. Second, warrantor should sign the warranty with warrantee, promise warrantee to stay and willing to bear corresponding liability.
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، warrantor باید ضمانت نامه خود را امضا کرده، متعهد به ماندن و تمایل به تحمل مسیولیت مربوطه باشد
[ترجمه گوگل]دوم، ضمانت کننده باید ضمانت نامه را با ضمانتنامه امضاء کند، وعده داده که ضمانت اجرایی و تملک مسئولیت مربوطه را بپردازد

6. The party responsible for the preparation of the completion accounts will be the Warrantors.
[ترجمه ترگمان]حزبی که مسئول آماده سازی حساب پس از اتمام است the خواهد بود
[ترجمه گوگل]حزب مسئول تهیه حساب های تکمیل خواهد شد Warrantors

7. Warranty period constitutes a legal fact the passing of which will entitle the warrantor to be exempted from the liability of warranty under the agreement.
[ترجمه ترگمان]دوره ضمانت، یک حقیقت قانونی را تشکیل می دهد که تصویب آن را مجاز می کند که از مسیولیت ضمانت تحت قرارداد معاف شود
[ترجمه گوگل]دوره گارانتی یک واقعیت حقوقی است که تصویب آن به متقاضی تأیید می شود که از تعهدات ضمانت تحت موافقت نامه معاف است

8. Economic assurance or financial proof: Please submit documents proof personal finance or sponsored by family, government and financial warrantor with concrete number.
[ترجمه ترگمان]تضمین اقتصادی یا اثبات مالی: لطفا مدارک مالی شخصی و یا حمایت مالی مورد حمایت خانواده، دولت و warrantor مالی را با شماره بتونی ارسال کنید
[ترجمه گوگل]تضمین اقتصادی و یا اثبات مالی لطفا مدارک اثبات امور مالی شخصی را ارائه دهید یا از طرف خانواده، دولت و مزدور مالی با تعداد مشخصی حمایت کنید

9. Party B shall provide economic assurance according to Party A's requirement. The warrantor should be national enterprises or other companies that has complete compensational abilities.
[ترجمه ترگمان]حزب B باید مطابق با الزامات حزب تضمین اقتصادی فراهم کند شرکت کنندگان باید شرکت های ملی و یا شرکت های دیگر باشند که توانایی های compensational را کامل کرده اند
[ترجمه گوگل]حزب B با توجه به الزامات حزب A، تضمین اقتصادی را فراهم می کند ضمانت کننده باید شرکت های ملی یا سایر شرکت هایی باشد که دارای توانایی های جبران کاملی هستند


کلمات دیگر: