1. He converted his barns into cottages for weekenders.
[ترجمه ترگمان]barns را به کلبه ها تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]او انبارهای خود را به خانه های آخر هفته تبدیل کرد
2. The crash was witnessed by scores of holiday weekenders along the beach.
[ترجمه ترگمان]این سانحه توسط ده ها نفر از تعطیلات در امتداد ساحل مشاهده شد
[ترجمه گوگل]این تصادف توسط تعداد زیادی از تعطیلات آخر هفته در کنار ساحل شاهد بود
3. The selection procedure the forty-six weekenders were undergoing was devised in 1980 to recognize talent, wherever it came from.
[ترجمه ترگمان]روش انتخاب چهل و شش weekenders در سال ۱۹۸۰ برای تشخیص استعداد، هر جا که از آن می آمد، طراحی شد
[ترجمه گوگل]روش انتخاب شصت و پنج دقیقه آخر هفته در سال 1980 برای شناخت استعدادها، از هر کجا که آمد، طراحی شده بود
4. For weekenders, charter flights are of little use, as usually they offer only weekly or fortnightly returns.
[ترجمه ترگمان]برای weekenders، پروازه ای چارتر کاربرد چندانی ندارند، زیرا معمولا تنها هر دو هفته یک بار پیشنهاد می دهند
[ترجمه گوگل]برای آخر هفته ها، پروازهای چارچوب از کمیت استفاده می کنند، زیرا معمولا آنها تنها هفتگی یا دو هفته بازده را ارائه می دهند
5. While local consumption reporters of the Weekender produced news, they frequently faced the innate limits, and the most common problems were bad allocation of resources and lack of communication.
[ترجمه ترگمان]در حالی که خبرنگاران مصرف داخلی اخبار تولید کننده اخبار را منتشر کردند، آن ها اغلب با محدودیت های ذاتی روبرو بودند، و رایج ترین مشکلات تخصیص نادرست منابع و فقدان ارتباطات بودند
[ترجمه گوگل]در حالی که خبرنگاران مصرف کننده روزنامه نگاری روزنامه ها را تولید می کردند، آنها اغلب با محدودیت های ذاتی مواجه می شدند، و مشکلات رایج، تخصیص نامناسب منابع و نبود ارتباطات بود
6. Being extensions of rave, jungle and garage were weekender scenes; their audiences had stuff they needed to release.
[ترجمه ترگمان]extensions، جنگل و گاراژ، صحنه های weekender بودند؛ مخاطبان آن ها چیزهایی داشتند که برای آزاد کردن نیاز داشتند
[ترجمه گوگل]در حال توسعه پس از خشم، جنگل و گاراژ صحنه های آخر هفته بود؛ مخاطبانشان چیزهایی را که مورد نیاز بودند آزاد کردند
7. What is the "Weekender special"?
[ترجمه ترگمان]اصطلاح \"Weekender\" چیست؟
[ترجمه گوگل]'ویژه وردپرس' چیست؟
8. Many of the cottages in the village are now owned by weekenders.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کلبه های دهکده اکنون متعلق به weekenders هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کلبه ها در روستا در حال حاضر متعلق به آخر هفته هستند
9. A well-organised life is essential to be a regular overseas weekender.
[ترجمه ترگمان]یک زندگی خوب سازمان یافته برای یک weekender خارجی معمولی ضروری است
[ترجمه گوگل]یک زندگی به خوبی سازمان یافته برای گذراندن تعطیلات به طور منظم در خارج از کشور ضروری است
10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
11. The Common also hosts events such as South West Four Weekender festival and a popular fireworks display on 5 November.
[ترجمه ترگمان]این جشنواره میزبان رویدادهایی مانند جشنواره چهار Weekender غرب غرب و یک نمایش آتش بازی مشهور در تاریخ ۵ نوامبر است
[ترجمه گوگل]مشترک همچنین میزبان رویدادهایی مانند جشنواره South West 4 Weekender و نمایش آتش بازی های محبوب در 5 نوامبر است
12. Many of the towns in the village are now owned by a weekender.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شهره ای این روستا در حال حاضر تحت مالکیت یک weekender هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از شهرها در روستا در حال حاضر متعلق به آخر هفته هستند
13. On the production policy, the major function of the Weekender was to approach readers needs, it differed from the past consumption news in gaining advertisement profits.
[ترجمه ترگمان]در سیاست تولید، نقش اصلی of، نزدیک شدن به نیازهای خوانندگان بود، که از اخبار مصرف گذشته در کسب سود تبلیغ متفاوت بود
[ترجمه گوگل]در سیاست تولید، تظاهرات مهم وجدان، برآورده شدن نیازهای خوانندگان بود، اما از اخبار مصرف گذشته در دستیابی به سود تبلیغاتی متفاوت بود