کلمه جو
صفحه اصلی

aborted

انگلیسی به انگلیسی

• rendered sterile; underdeveloped; held back in a early stage

جملات نمونه

1. the mission was aborted due to bad weather
در اثر هوای نامساعد،ماموریت لغو شد.

2. their plans have aborted
نقشه های آنها به هم خورده است.

3. The plan/flight had to be aborted at the last minute.
[ترجمه ترگمان]برنامه \/ پرواز باید در دقیقه آخر قطع شود
[ترجمه گوگل]برنامه / پرواز باید در آخرین لحظه قطع شود

4. The rescue mission had to be aborted.
[ترجمه ترگمان]عملیات نجات باید قطع می شد
[ترجمه گوگل]مأموریت نجات باید لغو شود

5. Helen aborted when she was three months pregnant.
[ترجمه ترگمان]هلن زمانی که سه ماه حامله بود، سقط شد
[ترجمه گوگل]وقتی سه ماهه باردار شد، هلن آن را قطع کرد

6. They aborted the space flight finally.
[ترجمه ترگمان]آن ها بالاخره پرواز فضایی را بی نتیجه گذاشتند
[ترجمه گوگل]آنها سرانجام پرواز فضایی را قطع کردند

7. We aborted our vacation when the car broke down.
[ترجمه ترگمان]وقتی ماشین خراب شد ما تعطیلات را بی نتیجه کردیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که ماشین شکست خورد، تعطیلات ما را لغو کرد

8. Do you think it's wrong to use aborted foetuses for medical research?
[ترجمه ترگمان]آیا فکر می کنید استفاده از foetuses ناموفق برای تحقیقات پزشکی اشتباه است؟
[ترجمه گوگل]آیا فکر می کنید اشتباه استفاده از جنین های رد شده ای برای تحقیقات پزشکی است؟

9. A comeback some years later was aborted following a broken arm.
[ترجمه ترگمان]چند سال بعد، بازگشت به دنبال یک بازوی شکسته، بی نتیجه ماند
[ترجمه گوگل]چند سال بعد باز گشت به دنبال یک بازو شکسته قطع شد

10. In the refrigerator, there was some unlikely aborted thing squashed into a stainless-steel bowl.
[ترجمه ترگمان]در یخچال، یک شی بدون اشکال در یک کاسه استیل ضد زنگ وجود داشت
[ترجمه گوگل]در یخچال و فریزر، بعضی از موارد غیرقابل تصور از بین رفته بود که به یک کاسه ضد زنگ تبدیل شده بود

11. Thorns are aborted branches.
[ترجمه ترگمان]خارها شاخه های قطع شده هستند
[ترجمه گوگل]خارها شاخه های قطع شده اند

12. The flight crew aborted the takeoff, however, could not stop the aircraft on the wet runway.
[ترجمه ترگمان]خدمه پرواز پرواز را قطع کردند، با این حال، نتوانستند هواپیما را در باند فرودگاه متوقف کنند
[ترجمه گوگل]خدمه پرواز خلبان را لغو کرد، با این حال، نمی تواند هواپیما را در باند مرطوب متوقف کند

13. Tragically, or perhaps fortunately, the hunt was aborted by Gaitskell's untimely death in January 196
[ترجمه ترگمان]Tragically، یا شاید خوشبختانه، شکار توسط مرگ نابهنگام Gaitskell در ژانویه ۱۹۶ قطع شد
[ترجمه گوگل]به طور غریزی، یا شاید خوشبختانه، شکار توسط مرگ ناگفته Gaitskell در ژانویه 196 قطع شد

14. Granada held out, and the action was aborted by Maudling's death before it could come to trial.
[ترجمه ترگمان]گرانادا (غرناطه)پیش از آنکه محاکمه شود با مرگ Maudling قطع شد
[ترجمه گوگل]گرانادا برگزار شد، و این اقدام توسط مرگ Maudling قبل از اینکه او می تواند به دادگاه برسد

15. To him it is only an aborted social science.
[ترجمه ترگمان]برای او، این فقط یک علم اجتماعی ناموفق است
[ترجمه گوگل]برای او فقط یک علم اجتماعی محروم است

پیشنهاد کاربران

نیمه تمام، ناقص


کلمات دیگر: