1. Manchester City football club's old warhorse, still fighting fit at 3 was sent off for fouling after half an hour.
[ترجمه ترگمان]اسب جنگی قدیمی منچستر سیتی، که هنوز در حال مبارزه با ۳ بود، پس از نیم ساعت به جرم رسوب ارسال شد
[ترجمه گوگل]هورکر قدیمی باشگاه فوتبال منچستر سیتی، که هنوز هم در 3 بازی برای نیمه اول بازی می کرد، به دلیل سقوط به سر می برد
2. Nevertheless, Kenneth Branagh has saddled up the old warhorse and given it new colours.
[ترجمه ترگمان]با این حال کنت Branagh اسب جنگی قدیمی را زین کرده و به آن رنگ های جدید داده است
[ترجمه گوگل]با این وجود، کنت برانا تا کنون جنگجوی قدیمی را زده و رنگ های جدیدی به آن داده است
3. An old warhorse for a new air force.
[ترجمه ترگمان]یک اسب جنگی پیر برای نیروی هوایی تازه
[ترجمه گوگل]یک جنگنده قدیمی برای یک نیروی هوایی جدید
4. MM: What are you saying to my warhorse?
[ترجمه ترگمان]به اسب جنگی من چی داری میگی؟
[ترجمه گوگل]MM چطور به جنگنده من می گویند؟
5. Mr. Smith is a warhorse in politics.
[ترجمه ترگمان]اقای اسمیت در سیاست اسب جنگی اسب جنگی است
[ترجمه گوگل]آقای اسمیت یک جنگنده در سیاست است
6. Alexander the Great acquired his warhorse Bucephalus when he was in his teens .
[ترجمه ترگمان]اسکندر کبیر در سنین نوجوانی، اسب جنگی his را به دست آورد
[ترجمه گوگل]اسکندر بزرگ، بوچهفالوس، جنگجو را هنگامی که در نوجوانی بود، به دست آورد
7. Let's not forget the tried and true warhorse of the fixed rate loan.
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که اسب جنگی محاکمه شده و درست حساب نرخ ثابت را فراموش نکنیم
[ترجمه گوگل]بیایید فراموش نکنیم جنگجو سعی و راست از وام ثابت نرخ
8. Second days give officially seal: Accepts the warhorse, and the hold symbolic competition, becomes knight's external symbol.
[ترجمه ترگمان]دومین روز، مهر رسمی به دست می دهد: Accepts اسب جنگی، و برگزاری مسابقه نمادین، نماد خارجی شوالیه می شود
[ترجمه گوگل]روزهای دوم به طور رسمی مهر و موم می کند جنگنده ها را قبول می کند، و رقابت نمادین، نماد خارجی شوالیه می شود
9. As the warhorse plodded south along the river, the shops grew smaller and meaner, the trees along the street became a row of stumps.
[ترجمه ترگمان]وقتی اسب جنگی در طول رودخانه به راه افتاد، مغازه ها کوچک تر و meaner شدند و درختان در طول خیابان یک ردیف کنده شدند
[ترجمه گوگل]همانطور که جنگجو در جنوب در امتداد رودخانه قرار داشت، مغازه ها کوچکتر و متراکم تر شدند، درختان در خیابان به یک ردیف از سم ها تبدیل شدند
10. The Warhorse is an obvious choice.
[ترجمه ترگمان]انتخاب مجدد یک انتخاب واضح است
[ترجمه گوگل]Warhorse یک انتخاب واضح است
11. Alexander the Great was extremely fond of his warhorse Bucephalus.
[ترجمه ترگمان]الکساندر کبیر فوق العاده به اسب جنگی اسب جنگی او علاقه داشت
[ترجمه گوگل]اسکندر بزرگ به شدت از جنگجو بوسهفال خود را دوست داشت
12. WEAPONS/ARMOUR: Marius wears a suit of heavy armour and rides an armoured Warhorse.
[ترجمه ترگمان]سلاح \/ armour: ماریوس کت و شلوار سنگین پوشیده و زرهی مسلح به تن می کند
[ترجمه گوگل]سلاح / ارتش ماریوس کت و شلوار زره سنگین را می پوشد و یک جنگجو زرهی می کند
13. It really was a magnificent creature, more of a warhorse than an everyday hack.
[ترجمه ترگمان]این واقعا یک موجود با شکوه بود، بیشتر از یک اسب جنگی از یک اسب جنگی
[ترجمه گوگل]این واقعا یک موجود باشکوه بود، بیشتر از یک جنگنده از هک روزمره
14. He has the upper torso, arms and head of a wild and savage human, emerging from where the head and neck of a great warhorse would be.
[ترجمه ترگمان]بالاتنه، بازوها و سر یک انسان وحشی و وحشی را دارد که از جایی که سر و گردن یک اسب جنگی بزرگ قرار دارد، بیرون می آید
[ترجمه گوگل]او دارای لگن بالا، بازوها و سر یک انسان وحشی و وحشی است که از جایی که سر و گردن یک جنگنده بزرگ می شود ظاهر می شود