1. There was a wariness in her tone.
[ترجمه ترگمان]نگرانی در صدایش بود
[ترجمه گوگل]در تن او سختی بود
2. The British public's wariness of opera is an anomaly in Europe.
[ترجمه ترگمان]نگرانی عمومی بریتانیا در مورد اپرا یک ناهنجاری در اروپا است
[ترجمه گوگل]تهدید اپرا از سوی مردم بریتانیا یک انحراف در اروپا است
3. The male scorpion approaches the female with great wariness.
[ترجمه ترگمان]عقرب نر با نگرانی شدید به ماده نزدیک می شود
[ترجمه گوگل]عقرب مردانه به زن با حماقت بسیار نزدیک می شود
4. In Washington, senior officials privately expressed wariness.
[ترجمه ترگمان]در واشنگتن، مقامات ارشد در خلوت نگرانی خود را ابراز کردند
[ترجمه گوگل]در واشنگتن، مقامات ارشد خصوصی اعلام آمادگی کردند
5. It teaches wariness and points to the danger of narcissism.
[ترجمه ترگمان]آن نگرانی را آموزش می دهد و به خطر خودشیفتگی اشاره می کند
[ترجمه گوگل]این آموزش و پرورش را به خطر می اندازد و به خطر فروتنی می پردازد
6. But his wariness, his incessant powers of observation and vigilance, set him apart from others.
[ترجمه ترگمان]اما احتیاطی که در نگرانی و هشیاری مداوم او در نظر گرفته بود، او را از دیگران جدا می ساخت
[ترجمه گوگل]اما سختی او، قدرت پیوسته او در نظارت و مراقبت، او را از دیگران جدا کرد
7. What seemed like arrogance might be wariness.
[ترجمه ترگمان]چیزی که به نظر می رسید خودبینی ممکن است در نگرانی باشد
[ترجمه گوگل]چیزی که به نظر میرسد غرورآمیز است، میتواند تهدید باشد
8. A little wariness prevents great weariness.
[ترجمه ترگمان]نگرانی کوچکی باعث می شود از خستگی زیاد جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]کمی مراقب بودن مانع خستگی شدید می شود
9. Mr Kasai's wariness of China's rail industry is shared by other foreign executives.
[ترجمه ترگمان]نگرانی آقای Kasai از صنعت راه آهن چین توسط سایر مدیران خارجی به اشتراک گذاشته شده است
[ترجمه گوگل]وزیر صنعت، معدن و تجارت چین در این باره می گوید:
10. You always wariness with others and always want to avoid to be very close to them.
[ترجمه ترگمان]همیشه با دیگران محتاط هستید و همیشه می خواهید از نزدیک شدن به آن ها اجتناب کنید
[ترجمه گوگل]شما همیشه از دیگران اطمینان دارید و همیشه می خواهید از آنها بسیار نزدیک شوید
11. Adopting the wariness principle can reduce enterprises'management risk.
[ترجمه ترگمان]استفاده از اصل احتیاطی می تواند ریسک مدیریت شرکت ها را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]اتخاذ اصل اطمینان می تواند خطر مدیریت شرکت را کاهش دهد
12. You always have wariness with others and always to avoid to be very close to them.
[ترجمه ترگمان]همیشه با دیگران محتاط هستید و همیشه باید از نزدیک بودن به آن ها اجتناب کنید
[ترجمه گوگل]شما همیشه با دیگران اطمینان دارید و همیشه برای جلوگیری از نزدیکی به آنها بسیار دقت کنید
13. There is wariness, too, between the club's Central Asian members.
[ترجمه ترگمان]در این میان نگرانی وجود دارد که بین اعضای تیم آسیای میانه وجود دارد
[ترجمه گوگل]همچنین بین اعضای آسیای مرکزی باشگاه وجود دارد
14. There certainly is a history of wariness about using the R - word.
[ترجمه ترگمان]قطعا سابقه نگرانی در مورد استفاده از کلمه R وجود دارد
[ترجمه گوگل]مطمئنا تاریخی در مورد استفاده از کلمه R وجود دارد