کلمه جو
صفحه اصلی

weldment


معنی : قطعات بهم جوش خورده، چیز جوش خورده
معانی دیگر : چیز جوش خورده، قطعات بهم جوش خورده

انگلیسی به فارسی

چیز جوش خورده، قطعات بهم جوش خورده


جوشكاري، قطعات بهم جوش خورده، چیز جوش خورده


انگلیسی به انگلیسی

• unit comprised of many parts welded together

مترادف و متضاد

قطعات بهم جوش خورده (اسم)
weldment

چیز جوش خورده (اسم)
weldment


کلمات دیگر: