1. In the winter I take vitamin C to ward off colds.
[ترجمه ترگمان]در زمستان من ویتامین C می گیرم تا سرماخوردگی را دفع کنم
[ترجمه گوگل]در زمستان من ویتامین C را برای از بین بردن سرماخوردگی مصرف می کنم
2. What can be done to ward off environmental disaster?
[ترجمه ترگمان]چه کاری می تواند برای دفع فاجعه زیست محیطی انجام شود؟
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از فاجعه زیست محیطی چه می توان انجام داد؟
3. Don't forget insect repellent to ward off the mosquitoes.
[ترجمه ترگمان]حشرات موذی را فراموش نکن تا پشه ها را از اینجا دور کنند
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از پشه ها، مواد دافع حشرات را فراموش نکنید
4. They erected a fence to ward off dogs.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک حصار برای دفع سگ ها برپا کردند
[ترجمه گوگل]آنها برای محافظت از سگ ها حصار احداث کردند
5. He keeps dogs to ward off unwanted visitors.
[ترجمه ترگمان]او سگ ها را برای دفع بازدیدکنندگان ناخواسته نگه می دارد
[ترجمه گوگل]او سگ ها را برای جلوگیری از بازدید کنندگان ناخواسته نگه می دارد
6. She was given a magic charm to ward off evil spirits.
[ترجمه ترگمان]او طلسم جادویی را به او داده بود تا ارواح خبیث را از خود دور کند
[ترجمه گوگل]او یک جذابیت جادویی برای کنار گذاشتن ارواح شیطانی داده شد
7. Many people swear by vitamin C's ability to ward off colds.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم از توانایی ویتامین C برای دفع سرماخوردگی یاد می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد توانایی ویتامین C را برای جلوگیری از سرماخوردگی قسم می خورند
8. In an attempt to ward off criticism, the government has made education a priority.
[ترجمه ترگمان]دولت در تلاش برای دفع انتقادهای خود، تحصیل را در اولویت قرار داده است
[ترجمه گوگل]دولت به منظور جلوگیری از انتقاد، آموزش و پرورش را اولویت بندی کرده است
9. Garlands of turmeric and garlic are worn to ward off evil spirits.
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از زردچوبه و سیر تا حالا از شر ارواح خبیث خسته شده اند
[ترجمه گوگل]حلقه های زردچوبه و سیر برای پوشاندن ارواح بد استفاده می شود
10. It's thought the ritual burial was to ward off evil spirits.
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم مراسم تدفین برای دفع ارواح خبیث است
[ترجمه گوگل]تصور می شد که دفن آیین ها برای کنار گذاشتن ارواح شیطانی بود
11. But there are safe ways to ward off fleas.
[ترجمه ترگمان]اما راه های امنی برای جلوگیری از کک وجود دارد
[ترجمه گوگل]اما راه های امن برای جلوگیری از کک وجود دارد
12. She held up her axe to ward off a murderously diving spar, and split it in twain.
[ترجمه ترگمان]او تبر خود را بالا گرفت تا از یکی از آن ها جدا شود و از آن جدا شود
[ترجمه گوگل]او تبرش را برای جلوگیری از قایقرانی قایقرانی غرق کرد، و آن را در دوقلو تقسیم کرد
13. It helps these organizations ward off external forces and the prospect of change.
[ترجمه ترگمان]این امر به این سازمان ها کمک می کند تا نیروهای خارجی و چشم انداز تغییرات را دفع کنند
[ترجمه گوگل]این کمک می کند تا این سازمان ها نیروهای خارجی و چشم انداز تغییر را کنار بگذارند
14. To ward off a rate cut was one reason to soldier.
[ترجمه ترگمان]برای دفاع از یک بریدگی، یک دلیل برای سرباز بود
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از کاهش نرخ، یک دلیل برای سرباز بود
15. To ward off the UV rays, wear a hat and bring sunscreen.
[ترجمه ترگمان]برای دفع اشعه های ماورای بنفش، یک کلاه بردارید و ضد آفتاب را بیاورید
[ترجمه گوگل]برای کنار گذاشتن اشعه های UV، کلاه را پوشانده و کرم های ضد آفتاب را به آن اضافه کنید