1. The bridge spans the watercourse descending from Coire Mhic Nobuil in a very attractive setting, well seen from the parapet.
[ترجمه ترگمان]پل از پل Coire Mhic در یک محیط بسیار جذاب عبور می کند و از دیواره پل دیده می شود
[ترجمه گوگل]این پل، جریان آب را از Coire Mhic Nobuil در یک محیط بسیار جذاب، که از پاراپیت به خوبی دیده می شود، می گذارد
2. These stones extend down the watercourse, over which water flows with the aid of a simple submersible pump.
[ترجمه ترگمان]این سنگ ها از watercourse عبور می کنند که در آن آب با کمک یک پمپ ساده شناور در آب جریان دارد
[ترجمه گوگل]این سنگ ها جریان آب را گسترش می دهند که از طریق یک پمپ شناور ساده جریان می یابد
3. A large depression in the ground with a watercourse in which a certain amount of sluggish water stands.
[ترجمه ترگمان]یک گودال بزرگ در زمین وجود دارد که در آن مقدار مشخصی از آب راکد وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک افسردگی بزرگ در زمین با یک جریان آب که در آن مقدار مشخصی از آب انباشته می شود
4. Because setting varies enormously, since each watercourse possesses its own unique characteristics, pollution is a highly relative notion.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که هر watercourse دارای ویژگی های منحصر به فرد خود است، آلودگی یک ایده بسیار نسبی است
[ترجمه گوگل]از آنجا که تنظیم بسیار متفاوت است، از آنجا که هر جریان آب دارای ویژگی های منحصر به فرد خود است، آلودگی یک مفاهیم بسیار نسبی است
5. A watercourse viewed primarily as an effluent carrier will be thought better able to tolerate further pollution.
[ترجمه ترگمان]سیلاب ابتدا به عنوان یک حامل پساب در نظر گرفته می شود که به نظر می رسد قادر به تحمل آلودگی بیشتر باشد
[ترجمه گوگل]جریان آب که عمدتا به عنوان یک حامل فاضلاب مشاهده می شود، تصور می شود که بتواند آلودگی بیشتری را تحمل کند
6. Control of the watercourse, fittings wholesale, retail.
[ترجمه ترگمان]کنترل سیلاب، fittings، خرده فروشی و خرده فروشی
[ترجمه گوگل]کنترل جریان آب، اتصالات عمده فروشی، خرده فروشی
7. This river has a zigzagging watercourse and many branches.
[ترجمه ترگمان]این رودخانه a مارپیچ و شاخه های زیادی دارد
[ترجمه گوگل]این رودخانه دارای جریان آب زایگنجان و شاخه های بسیاری است
8. Improvements were carried out to a watercourse to enable cattle to range across the common.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت هایی در این مسیر به عنوان یک بس تر برای امکان پذیر کردن گاو به منظور عبور از مرز مشترک صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]اصلاحات به یک جریان آب انجام شد تا گاوها بتوانند دامنه وسیعی را در اختیار داشته باشند
9. A watercourse that feeds water into a mill, water wheel, or turbine.
[ترجمه ترگمان]یک watercourse که آب را به یک آسیاب، چرخ و یا توربین تغذیه می کند
[ترجمه گوگل]یک جریان آب که آب را به آسیاب، چرخ آب یا توربین تغذیه می کند
10. The waste repository was usually the nearest watercourse.
[ترجمه ترگمان]مخزن زباله معمولا نزدیک ترین پناه گاه بود
[ترجمه گوگل]مخزن زباله معمولا نزدیکترین جریان آب بود
11. A lion roars in the dense thicket into which the watercourse runs.
[ترجمه ترگمان]یک شیر از میان انبوه انبوه درختان در بس تر سیلاب، نعره می کشد
[ترجمه گوگل]یک غار شیر در غار ضخیم است که جریان آب جریان دارد
12. Effluent discharges are often made inconspicuous by buildings or the frequent disappearance of the watercourse into culverts.
[ترجمه ترگمان]تخلیه effluent اغلب توسط ساختمان ها یا ناپدید شدن مکرر سیلاب در زیر آب ایجاد می شوند
[ترجمه گوگل]تخلیه فاضلاب اغلب ناشی از ساختمان ها یا ناپدید شدن جریان آب به دریچه ها است
13. Sometimes flooding or an agricultural accident leads to animal waste being washed out from a farm into a nearby watercourse.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات سیل و یا یک حادثه کشاورزی منجر به تخلیه زباله های حیوانی از یک مزرعه به یک بس تر در همان نزدیکی می شود
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات سیل یا حادثه کشاورزی منجر به زباله های حیوانی می شود که از یک مزرعه به یک جریان آب نزدیک می شود
14. And here the cataract, fighting its way slowly upstream, encountered the subterranean remains of a much older watercourse.
[ترجمه ترگمان]و در اینجا آب مروارید، که در مسیر خود به کندی پیش می رفت، با بقایای زمینی که در زیر زمینی از آب درآمده بود روبرو شد
[ترجمه گوگل]و در اینجا آب مروارید، که به آرامی با بالادست مبارزه می کند، با بقایای زیرزمینی آب های بسیار قدیمی روبرو می شود
15. Further stones can then be added around the edges to create a natural-looking watercourse.
[ترجمه ترگمان]سپس سنگ ها را می توان در اطراف لبه ها به منظور ایجاد یک بس تر طبیعی در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]سپس می توان سنگهای اضافی را در اطراف لبه ها ایجاد کرد تا یک جریان طبیعی طبیعی به وجود آید