کلمه جو
صفحه اصلی

westwards


معنی : در جهت مغرب، بسوی باختر، بطرف مغرب
معانی دیگر : رجوع شود به: westward، westward بسوی باختر

انگلیسی به فارسی

( westward ) بسوی باختر، بطرف مغرب، در جهت مغرب


غرب، بطرف مغرب، بسوی باختر، در جهت مغرب


انگلیسی به انگلیسی

• westward, westerly; faces the west
towards the west, westward

مترادف و متضاد

در جهت مغرب (صفت)
westerly, westwards

بسوی باختر (قید)
westwards, westward

بطرف مغرب (قید)
westwards, westward

جملات نمونه

1. The first of the airliners winged westwards and home.
[ترجمه ترگمان]اولین هواپیما به سمت غرب و خانه پرواز کرد
[ترجمه گوگل]اولین هواپیمای مسافربری به سمت غرب و خانه است

2. The boat drifted westwards in the prevailing winds.
[ترجمه ترگمان]قایق به سوی غرب می رفت
[ترجمه گوگل]قایق به سمت غرب در باد غرق شد

3. They turned westward / westwards after crossing the river.
[ترجمه ترگمان]پس از عبور از رودخانه به طرف غرب به طرف غرب حرکت کردند
[ترجمه گوگل]آنها پس از عبور از رودخانه به غرب / غرب تبدیل شدند

4. The two groups set off across the desert westwards towards Ghadames.
[ترجمه ترگمان]دو گروه به سمت غرب به سمت Ghadames حرکت کردند
[ترجمه گوگل]این دو گروه در سرتاسر صحرا به سمت غادمس در غرب حرکت کردند

5. Their path westwards can still be traced by the chain of distinctive buildings they erected on their way across.
[ترجمه ترگمان]مسیر آن ها به سمت غرب را می توان با زنجیره ای ساختمان های متمایزی که در راه خود برپا کرده بودند، دنبال کرد
[ترجمه گوگل]مسیر خود را به سمت غرب می تواند هنوز هم توسط زنجیره ای از ساختمان های متمایز که در مسیر آنها قرار گرفته اند، ردیابی شود

6. The paved road continues westwards past the main temple gate and connects with the road network of the upper town.
[ترجمه ترگمان]جاده هموار به سمت غرب امتداد می یابد و با شبکه جاده ای شهر بالا ارتباط دارد
[ترجمه گوگل]جاده آسفالت شده به سمت غرب از دروازه اصلی معبد ادامه می یابد و با شبکه جاده ای از شهر فوقانی ارتباط دارد

7. Similar reefs may also exist further westwards along the southern flank of the Mid-North Sea High.
[ترجمه ترگمان]صخره های مشابه نیز ممکن است در امتداد جناح جنوبی دریای شمال غربی نیز وجود داشته باشند
[ترجمه گوگل]صخره های مشابه نیز ممکن است به سمت غرب بیشتر در امتداد قسمت جنوبی جنوب دریای میانه وجود داشته باشد

8. Part of API manufactures start to transfer westwards due to environmental protection and costs domestically.
[ترجمه ترگمان]بخشی از API شروع به انتقال به سمت غرب به دلیل حفاظت از محیط زیست و هزینه های داخلی دارد
[ترجمه گوگل]بخشی از تولید کنندگان API به دلیل حفاظت از محیط زیست و هزینه های داخلی به غرب منتقل می شود

9. We travelled westwards for several days.
[ترجمه ترگمان]چند روز به سمت غرب سفر کردیم
[ترجمه گوگل]ما چند روز به سمت غرب سفر کردیم

10. A person travelling westwards sets his watch behind at each successive time zone.
[ترجمه ترگمان]یک نفر که به سمت غرب سفر می کند، ساعت خود را پشت سر هم در هر منطقه زمانی متوالی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]فردی که به سمت غرب سفر می کند ساعت خود را در هر منطقه زمانی متوالی تنظیم می کند

11. Soon firemen were hurrying westwards.
[ترجمه ترگمان]کمی بعد، firemen به سمت غرب حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]به زودی آتش نشانان به سمت غرب حرکت کردند

12. He pushed his control westwards.
[ترجمه ترگمان]او به سمت غرب رفت
[ترجمه گوگل]او کنترل خود را به سمت غرب سوق داد

13. They were sailing westwards.
[ترجمه ترگمان]آن ها به سمت غرب حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]آنها به سمت غرب قایقرانی شدند

14. Economists warn that enormous pressures could build up, forcing people to emigrate westwards.
[ترجمه ترگمان]اقتصاددانان هشدار داده اند که فشارهای زیاد می تواند باعث ایجاد شده و مردم را وادار به مهاجرت به سمت غرب کند
[ترجمه گوگل]اقتصاددانان هشدار می دهند که فشارهای فراوانی می تواند ایجاد کند و مردم را مجبور به مهاجرت به غرب کند


کلمات دیگر: