کلمه جو
صفحه اصلی

weeny


معنی : ریز، کوچک، بی اهمیت
معانی دیگر : (عامیانه) کوچولو، کوچول موچول، فسقلی، ریزه پیزه، weensy سوسیس، خرده

انگلیسی به فارسی

( weensy ) سوسیس، (در گفتگو) کوچک، خرده، ریز، بی اهمیت


عجیب و غریب، ریز، بی اهمیت، کوچک


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: weenier, weeniest
• : تعریف: (informal) very small; tiny.

• tiny, very small (slang)
weeny is used to describe something that is extremely small; an informal word.

مترادف و متضاد

ریز (صفت)
small, little, fine, atomic, tiny, minute, wee, pony, teeny, minikin, snippety, weeny

کوچک (صفت)
small, short, little, fractional, tiny, minute, bantam, miniature, pocket, diminutive, petty, dinky, puny, runty, gracile, teeny, pint-size, pint-sized, small-fry, weeny

بی اهمیت (صفت)
immaterial, trifling, worthless, valueless, unmeaning, negligible, inconsiderable, unimportant, inconsequential, piddling, small-time, two-bit, weeny

جملات نمونه

1. Just a teeny weeny slice of cake for me, please - I'm supposed to be on a diet.
[ترجمه ترگمان]فقط یه تیکه کیک کوچولو برای من، لطفا - من باید رژیم بگیرم
[ترجمه گوگل]فقط یک قاشق کوچک خرد شده از کیک برای من، لطفا - من قرار است در رژیم غذایی قرار بگیرم

2. I even made her a teeny weeny paper chain though Mrs Peters had to help me because I just kept tearing it.
[ترجمه ترگمان]هرچند خانم پیترز مجبور بود به من کمک کند، چون من فقط آن را پاره می کردم
[ترجمه گوگل]حتی حتی خانم پترز، مجبور بود که به من کمک کند، حتی یک زنجیر کوچک کاغذی با عجیب و غریب ساخت

3. She is teenny - weeny . She is so cute.
[ترجمه ترگمان] اون \"teenny\" - ه اون خیلی نازه
[ترجمه گوگل]او شوهر - عجیب و غریب است او خیلی زیبا است

4. Mike: No they're not you nearsighted little weeny . They're just bent.
[ترجمه ترگمان]نه، آن ها به اندازه چند دقیقه پیش تو را دوست ندارند فقط خم شدن
[ترجمه گوگل]مایک نه، آنها شما کوچک نیستند آنها فقط خم شده اند

5. That's only a teeny, weeny little femur.
[ترجمه ترگمان]فقط یه ران کوچولو
[ترجمه گوگل]این فقط یک خال خال کوچولوم کمی است

6. At last she spotted a weeny weeshy one miles away.
[ترجمه ترگمان]سرانجام چند مایل آن طرف تر را دید
[ترجمه گوگل]در نهایت او در فاصله ای یک مایل دور از جرأت می دید

7. A design of measuring the weeny displacement with the home-made capacitor is presented in the article.
[ترجمه ترگمان]طرحی از اندازه گیری جابجایی weeny با خازن made در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله، طراحی اندازه گیری جابجایی عظیم با خازن خانگی ساخته شده است

8. Restrain the sensitive skin and resist dilation of weeny vein.
[ترجمه ترگمان]پوست حساس را قطع کنید و در برابر مردمک آن مقاومت کنید
[ترجمه گوگل]رطوبت پوست حساس و مقاومت در برابر انقباض رگ ماوراء بنفش

9. Weren't you just a weeny bit scared?
[ترجمه ترگمان]فقط یه ذره ترسیده بودی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما فقط کمی ترسناک بودید؟

10. It is a means to measure the weeny displacement with a capacitor.
[ترجمه ترگمان]این وسیله ای است برای اندازه گیری جابجایی weeny با خازن
[ترجمه گوگل]این وسیله برای اندازه گیری جابجایی عظیم با یک خازن است

11. Who is this weeny ?
[ترجمه ترگمان]این چند نفر دیگه کیه؟
[ترجمه گوگل]چه کسی این عجیب است؟

12. Ben: Who is this weeny?
[ترجمه ترگمان]این چند نفر دیگه کیه؟
[ترجمه گوگل]بن چه کسی است این عجیب است؟

13. Mike: Great, I come in to get a sandwich and I wind up with a weeny .
[ترجمه ترگمان]مایک: عالیه، اومدم یه ساندویچ بگیرم و با چند تا باد از هم جدا بشم
[ترجمه گوگل]مایک بزرگ، من برای گرفتن یک ساندویچ آماده هستم و من با یک باحالی سرازیر می شوم

14. Mike: Hey Luke! What are you doing dressed up in Ben's weeny suit?
[ترجمه ترگمان]! هی لوک کت و شلوار کوتاه و شلوار \"بن\" رو پوشیدی؟
[ترجمه گوگل]مایک هی لوک! شما در لباس کت و شلوار بن با لباس تان کار می کنید؟


کلمات دیگر: