کلمه جو
صفحه اصلی

abducted


(verb - transitive) ربودن، دزدیدن (شخص)، دور کردن، آدم دزدیدن، ازمرکز بدن دور کردن (پزشکی)

انگلیسی به انگلیسی

• kidnapped; seized and detained unlawfully

جملات نمونه

1. his son was abducted by a group of terrorists
یک دسته تروریست پسر او را دزدیدند.

2. The teenager may have been abducted by a religious cult.
[ترجمه حبیب بهبهانی] امکان آن وجود دارد که نوجوان مذکور توسط یک فرقه ی مذهبی ربوده شده باشد.
[ترجمه ترگمان]این نوجوان ممکن است توسط یک فرقه مذهبی ربوده شده باشد
[ترجمه گوگل]نوجوان ممکن است توسط فرقه مذهبی ربوده شود

3. The kid was abducted at the gate of kindergarten.
[ترجمه حبیب بهبهانی] کودک مورد نظر از دروازه ی ورودی کودکستان دزدیده شد.
[ترجمه ترگمان]بچه در کنار در مهد کودک دزدیده شد
[ترجمه گوگل]این بچه در دروازه مهد کودک ربوده شد

4. His car was held up and he was abducted by four gunmen.
[ترجمه حبیب بهبهانی] وی پس نگهداشتن ماشینش توسط چهار مرد مسلح ربوده شد .
[ترجمه ترگمان]خودروی او بالا گرفته شد و توسط چهار مرد مسلح ربوده شد
[ترجمه گوگل]ماشینش دستگیر شد و توسط چهار مرد مسلح ربوده شد

5. The company director was abducted from his car by terrorists.
[ترجمه حبیب بهبهانی] مدیر عامل شرکت مورد بحث ، از درون ماشین خود توسط تروریست ها مورد ربایش قرار گرفت.
[ترجمه ترگمان]مدیر این شرکت توسط تروریست ها ربوده شد
[ترجمه گوگل]مدیر شرکت از تروریست ها از ماشینش ربوده شد

6. The police think the boy has been abducted.
[ترجمه حبیب بهبهانی] پلیس براین عقیده است که آن پسر مورد ربایش قرار گرفته است.
[ترجمه ترگمان]پلیس فکر می کند که این پسر ربوده شده است
[ترجمه گوگل]پلیس فکر می کند که پسر ربوده شده است

7. She was abducted by a dangerous psychopath.
[ترجمه حبیب بهبهانی] زن مورد نظر توسط یک روانی خطرناک ربوده شد.
[ترجمه ترگمان]اون توسط یه روانی خطرناک دزدیده شده بو
[ترجمه گوگل]او توسط یک روانپزشک خطرناک ربوده شد

8. He was abducted by four men wearing hoods.
[ترجمه حبیب بهبهانی] چهار مرد با لباس کلاه دار ، وی را ربودند .
[ترجمه ترگمان] اون به وسیله چهار مرد روپوش دار دزدیده شد
[ترجمه گوگل]او چهار مرد با لباس هود ربوده شده بود

9. Months of captivity Alex Hodoyan disappeared after being abducted March in the middle of the day in downtown Tijuana.
[ترجمه ترگمان]ماه ها اسارت، الکس Hodoyan بعد از ربوده شدن در وسط روز در مرکز شهر Tijuana ناپدید شد
[ترجمه گوگل]ماه اسارت Alex Hodoyan پس از ربودن در 5 مارس، وسط روز در مرکز شهر تیجوانا ناپدید شد

10. He's abducted me six times and Nero had to send the lads to rescue me.
[ترجمه ترگمان]او شش بار مرا ربوده بود و نرون مجبور بود بچه ها را برای نجات من بفرستد
[ترجمه گوگل]او شش بار من را ربوده و نرو مجبور شد بچه ها را برای نجات من بفرستد

11. Lawson was abducted from her home.
[ترجمه ترگمان]لا سن از خانه اش ربوده شد
[ترجمه گوگل]لاوسون از خانه اش ربوده شد

12. When two ten-year-olds allegedly abducted and murdered the toddler, it confirmed the public's deepest suspicions.
[ترجمه ترگمان]زمانی که دو کودک ده ساله ربوده و کودک نوپا را کشتند، این موضوع عمیق ترین بدگمانی مردم را تایید کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که دو ده ساله به احتمال زیاد ربوده شده و کودک نوپا را به قتل رساند، عمیق ترین سوء ظن عموم مردم را تأیید کرد

13. At the age of sixteen, he was abducted from his hometown of Kilpatrick and enslaved in Ireland.
[ترجمه ترگمان]در شانزده سالگی او از شهر زادگاهش of ربوده شد و در ایرلند اسیر شد
[ترجمه گوگل]در سن شانزده سالگی، او از زادگاهش کایل پاتریک ربوده شد و در ایرلند بردگی کرد

14. Kurdish separatists have abducted a Japanese tourist and are demanding money for his safe return.
[ترجمه ترگمان]جدایی طلبان کرد یک گردشگر ژاپنی را ربودند و خواستار بازگشت امن وی شدند
[ترجمه گوگل]جدایی طلبان کرد یک گردشگر ژاپنی را ربودند و خواستار پول برای بازگشت امن خود هستند

15. Mendoza told police that they were abducted by Aguirre in Oakland on Oct.
[ترجمه ترگمان]مندوزا به پلیس گفت که در او در اوکلند در اکتبر ربوده شده اند
[ترجمه گوگل]مندوزا به پلیس گفت که در 10 اکتبر توسط Aguirre در اوکلند ربوده شده اند

پیشنهاد کاربران

ربوده شده


کلمات دیگر: