کلمه جو
صفحه اصلی

weathercock


معنی : الت بادنما، ادم دمدمی مزاج
معانی دیگر : (آلت) بادنما، جهت نمای باد، بادنما، ادم دمدمی مزاج

انگلیسی به فارسی

الت بادنما، آدم دمدمی مزاج


فندکک، ادم دمدمی مزاج، الت بادنما


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a weather vane, esp. one shaped like a rooster.
مشابه: cock

• weather vane; weather vane in the shape of a cock; fickle person
a weathercock is a metal object in the shape of a rooster which is fixed to the roof of a building. it turns round in the wind and shows which way the wind is blowing.

مترادف و متضاد

الت بادنما (اسم)
weather vane, weathercock

ادم دمدمی مزاج (اسم)
weathercock

جملات نمونه

1. We have already seen that the weathercock effect due to forward flight makes the tail rotor too effective.
[ترجمه ترگمان]ما قبلا مشاهده کرده ایم که تاثیر weathercock به علت پرواز به جلو باعث می شود که روتور بیش از حد موثر باشد
[ترجمه گوگل]ما قبلا دیده ایم که اثر آب و هوا با توجه به پرواز پیش رو، باعث می شود که روتور دم موثر باشد

2. Carol looked up at the weathercock as the car drew up at her house in the cobbled square.
[ترجمه ترگمان]وقتی اتومبیل به طرف خانه او رفت، کارل ایل سرش را بلند کرد و به the نگاه کرد
[ترجمه گوگل]کارول با چشمانی آب و هوا نگاه کرد و ماشین را در خانه اش در میدان سنگ فرش گذاشت

3. Sharpe looked up at the weathercock on the stable roof and saw the wind had backed southerly.
[ترجمه ترگمان]Sharpe بالای بام اصطبل به بالا نگاه کرد و دید که باد در جنوب می وزد
[ترجمه گوگل]شارپ در فاضلاب بر روی سقف پایدار نگاه کرد و باد را به طرف جنوب دید

4. The bunch pulled out by the weathercock had left the rest of the twigs loose in their binding.
[ترجمه ترگمان]دسته دسته از جا کنده شد و rest باقی مانده شاخه ها را در binding رها کرده بود
[ترجمه گوگل]دسته ای که توسط فندک کشیده شده بود، بقیه شاخه ها را در اتصال آنها از دست داده بودند

5. When a dummy was found suspended from a weathercock, an irate Benson and the local constable put their heads together and solved the mystery.
[ترجمه ترگمان]وقتی یک مانکن از یک مانکن به حالت تعلیق در آمد، بنسون که خشمگین بود و پاسبان محلی سرشان را به هم چسباند و معما را حل کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک ساختار به دست آمده از یک فندک تعلیق یافت، یک بنتون آستانه و محافظه کار محلی، سر خود را با هم قرار داده و رمز را حل می کنند

6. A high weathercock frequency is essential for the stability of the guidance loop.
[ترجمه ترگمان]فرکانس بالا برای پایداری حلقه هدایت ضروری است
[ترجمه گوگل]یک فرکانس هوای فشرده بالا برای ثبات حلقه هدایت ضروری است

7. A weathercock and an artful person, he spoke a lot of beautiful words to please people.
[ترجمه ترگمان]یک weathercock و یک شخص زیرک، سخنان زیبا را برای خوش آیند مردم تعریف کرد
[ترجمه گوگل]یک آبنبات و یک شخص هنرمند، او بسیاری از کلمات زیبا را به مردم لطفا برای گفتن

8. He looked up at the weathercock.
[ترجمه ترگمان]به weathercock نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او در هوای سرد نگاه کرد

9. It had been going more and more slowly since diving down from the weathercock.
[ترجمه ترگمان]از زمانی که از آسمان فرود آمده بود، بیش از پیش به کندی و کندتر پیش می رفت
[ترجمه گوگل]از زمان غواصی از آبگینه، بیشتر و بیشتر به سمت پایین حرکت کرده بود

10. On the exterior is an octagonal spire, called the Torre de Gallo, after its weathercock.
[ترجمه ترگمان]در بیرون یک مناره هشت ضلعی است که بعد از weathercock its نامیده می شود
[ترجمه گوگل]در بیرون یک اسپای هشت ضلعی است که Torre de Gallo نامیده می شود

11. In a wind, however, the model will only turn until the trim offset is balanced by the weathercock effect.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در باد، مدل تنها زمانی تغییر خواهد کرد که آفست تریم از طریق تاثیر weathercock متعادل شود
[ترجمه گوگل]با این حال، در باد، مدل تنها زمانی روشن می شود که تعویض تر و تمیز با اثر آب و هوای متعادل شود

12. These are designed, rather on the principle of the weathercock, to orientate themselves to the instantaneous local air movement.
[ترجمه ترگمان]این ها به جای اینکه بر روی اصول of تنظیم شوند طراحی شده اند تا خودشان را به حرکت سریع هوایی محلی برسانند
[ترجمه گوگل]اینها به جای اصل هوای فشرده طراحی شده اند تا خود را به حرکت هوایی محلی محلی هدایت کنند

13. I am no more lonely than the Millbrook, or a weathercock, or the north star, or the south wind, or an April shower, or a January thaw, or the first spider in a new house.
[ترجمه ترگمان]من بیش از the، یا یک weathercock، یا باد جنوب یا باد جنوب یا رگبار ماه آوریل یا اولین عنکبوت در یک خانه جدید احساس تنهایی نمی کنم
[ترجمه گوگل]من بیشتر از یک میلیبروک یا یک آبنبات یا ستاره شمالی یا باد جنوب، و یا دوش آوریل یا تابستان یخی یا اولین عنکبوت در یک خانه جدید نیستم

14. I can't make any plans with you as changeable as a weathercock.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم هیچ برنامه ای با تو به اندازه یک weathercock تغییر بدهم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم برنامه ای با شما داشته باشم که به عنوان یک آبگرمکن قابل تغییر باشد


کلمات دیگر: