کلمه جو
صفحه اصلی

bacitracin


(داروسازی) بسی تراسین (داروی پادزی که از نوعی باکتری به نام: bacillus subtilis به دست می آید)

انگلیسی به فارسی

(داروسازی) بسی‌تراسین (داروی پادزی که از نوعی باکتری به نام: Bacillus subtilis به‌دست می‌آید)


باسیتراسین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an antibiotic that is used externally in the treatment of skin infections.

• type of antibiotic

جملات نمونه

1. Apply a small amount of Bacitracin to your nipple immediately after breaking the blister.
[ترجمه ترگمان]پس از شکستن تاول، مقدار کمی of روی نوک پستان خود بمالید
[ترجمه گوگل]بلافاصله بعد از شکستن تاول، مقدار کمی از باسیتراسین را به نوک پستان خود اضافه کنید

2. Zinc Bacitracin and penicillin, streptomycin, neomycin, chlortetracycline, colistin, which are synergistic antibacterial effect.
[ترجمه ترگمان]روی Bacitracin و پنی سیلین، streptomycin، neomycin، chlortetracycline، colistin، که اثر ضدباکتریایی هم افزایی هستند
[ترجمه گوگل]روی باسیتراکین و پنی سیلین، استرپتومایسین، نومیدین، کلرترتراسایکلین، کلستین، که اثر آنتی باکتریال سینرژیک هستند

3. Oral bacitracin zinc is almost no absorption, most within 2 days with the feces.
[ترجمه ترگمان]bacitracin bacitracin روی هم تقریبا هیچ جذب ای ندارد، اغلب در عرض ۲ روز با مدفوع آلوده می شود
[ترجمه گوگل]باسیتراسین روی شفاف تقریبا بدون جذب است، بیشتر در طی 2 روز با مدفوع

4. A method was established to simultaneously detect colistin, bacitracin, virginiamycin residues in animal tissues, such as muscle, liver and kidney, by liquid chromatography tandem mass spectrometry.
[ترجمه ترگمان]یک روش برای تشخیص همزمان colistin، bacitracin و virginiamycin باقی مانده در بافت های حیوانی مانند ماهیچه، کبد و کلیه، بوسیله کروماتوگرافی ستونی کروماتوگرافی مایع ایجاد شد
[ترجمه گوگل]یک روش برای تشخیص همزمان کلستین، باسیتراسین، باقیمانده virginiamycin در بافت های حیوانی، مانند عضله، کبد و کلیه، توسط کروماتوگرافی مایع اسپکترومتری دو طرفه ایجاد شد

5. Bacitracin is widely used in feed at home and abroad in a new ideal of broad-spectrum antibiotics.
[ترجمه ترگمان]Bacitracin به طور گسترده در تغذیه در خانه و خارج از کشور با یک ایده آل جدید از آنتی بیوتیک های گسترده مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]باسیتراسین به طور گسترده ای در خوراک در خانه و خارج از کشور در یک ایده جدید از آنتی بیوتیک های وسیع استفاده می شود

6. This will ensure the metabolism of strain breeding as soon as possible, to produce what we need bacitracin.
[ترجمه ترگمان]این باعث خواهد شد که متابولیسم تولید مثل هر چه زودتر تولید شود تا آنچه که ما به آن نیاز داریم را تولید کنیم
[ترجمه گوگل]این امر متابولیسم پرورش نژاد را در اسرع وقت تضمین می کند تا تولید آنچه که ما نیاز به باسیتراکین داشته باشیم

7. Those pathogens were susceptible to ciprofloxacin and novobiocin, however resistance to penicillin C, streptomycin, bacitracin and polymyxin B was produced.
[ترجمه ترگمان]این پاتوژن ها در معرض ciprofloxacin و novobiocin قرار داشتند، با این حال مقاومت در برابر پنی سیلین C، streptomycin، bacitracin و polymyxin B تولید شد
[ترجمه گوگل]این پاتوژن ها حساس به سایپروفلوکساسین و نوبوبیوسین بودند، اما مقاومت در برابر پنی سیلین C، استرپتومایسین، باسیتراسین و پلی مکسین B تولید شد

8. Antiseptic ointment, fluid, moist wipe or spray, including benzalkonium chloride, Neomycin, Polymyxin B Sulfate or Bacitracin Zinc.
[ترجمه ترگمان]پماد مرطوب، مایع، مرطوب و یا اسپری، از جمله benzalkonium کلرید، Neomycin، Polymyxin B یا Bacitracin روی
[ترجمه گوگل]پماد ضد عفونی کننده، مایع، پاک کننده مرطوب یا اسپری، از جمله بنزالکونیوم کلرید، نئومیسین، پلیمیکسین B سولفات یا باسیتراسین روی

9. One of the most common treatments for cats is triple antibiotic ointment, which contains bacitracin, neomycin and polymixin and is often combined with hydrocortisone, a frequently used corticosteroid.
[ترجمه ترگمان]یکی از رایج ترین درمان های این گربه ها سه برابر پماد آنتی بیوتیک است که حاوی bacitracin، neomycin و polymixin است و اغلب با hydrocortisone ترکیب می شود که اغلب از corticosteroid استفاده می شود
[ترجمه گوگل]یکی از رایج ترین روش های درمان گربه ها، پماد آنتی بیوتیکی سه گانه است که حاوی باسیتراسین، نومیدین و پلی مسین است و اغلب همراه با هیدروکورتیزون، کورتیکواستروئید غالبا استفاده می شود


کلمات دیگر: