کلمه جو
صفحه اصلی

abducent


(عضله) دور کننده، ورا برنده، ازمرکزدورکننده طب مبعد

انگلیسی به فارسی

(عضله) دور کننده، ورا برنده


خفیف


انگلیسی به انگلیسی

• (anatomy) pulling away or out (especially of a nerve or muscle)

جملات نمونه

1. Nutrient arteries of the abducent nerve root mainly came from anterolateral pontine perforating artery, anterior inferior cerebellar artery and inferior lateral pontine artery.
[ترجمه ترگمان]شریان های مواد مغذی ریشه عصب abducent عمدتا از سرخرگ anterolateral pontine،، سرخرگ cerebellar تحتانی پیشین و سرخرگ pontine پایینی نشات می گیرند
[ترجمه گوگل]شریان های تغذیه ای ریشه عصب ریه عمدتا از شیر پروتئین پانتینیونی پیشانی، شکم مغزی قدامی قدامی و شریان پانتینی سمت راست پایین آمده است

2. To provide applied anatomical data of abducent nerve for skull base surgery and the data of abducent nerve about Chinese constitution.
[ترجمه ترگمان]برای فراهم کردن داده های تشریحی مورد استفاده برای جراحی پایه جمجمه و داده های مربوط به عصب abducent در مورد قانون اساسی چین
[ترجمه گوگل]برای ارائه داده های تشریحی کاربردی عصب خونی برای جراحی پایه جمجمه و داده های عصب خونی در مورد قانون اساسی چینی

3. Objective To introduce a self-designed abducent plaster tractional apparatus (APTA) and its effect on treating basal fractures of the thumb metacarpal.
[ترجمه ترگمان]هدف معرفی یک دستگاه self plaster abducent designed (APTA)و تاثیر آن بر درمان شکستگی های اساسی انگشت شست
[ترجمه گوگل]هدف: معرفی یک دستگاه کشش گچی (APTA) از خود طراحی شده و تأثیر آن در درمان شکستگی های بازال دست و پا شکسته

4. Methods: The origin of nutrient artery of the abducent nerve root, and neurovascular relationships were observed on 18 brain stems.
[ترجمه ترگمان]روش ها: ریشه سرخرگ مغذی ریشه عصب abducent و روابط neurovascular در ۱۸ ساقه مغز مشاهده شدند
[ترجمه گوگل]روش ها منشاء عروق مغزی ریشه عصب خونی و روابط عصبی عصبی در 18 ساقه مغز مشاهده شد

5. The reasons of redislocation is the bigger abducent angles of the hip, shallow acetabulum filled with more fat and fibrous tissue, and labrum inverted.
[ترجمه ترگمان]دلایل of، زوایای بزرگ تر abducent باسن، acetabulum کم عمق و پر از چربی و بافت فیبری است و labrum معکوس شده است
[ترجمه گوگل]دلایل بازتوزیع، زوایای بزرگتر از لگن، کمر واریته پر از بافت چربی و فیبرهای بیشتر است، و لرزش معکوس

6. Case Description: A 12-year-old girl presented with 2 months history of headache and recent evidence of raised intracranial pressure and left abducent palsy.
[ترجمه ترگمان]شرح مورد شرح: یک دختر ۱۲ ساله با سابقه ۲ ماه سردرد و شواهد جدید افزایش فشار intracranial و فلج abducent فلج شده است
[ترجمه گوگل]شرح مورد: یک دختر 12 ساله با 2 ماه سابقه سردرد و شواهد اخیر در مورد فشار داخل جمجمه و فلج سمت چپ خفیف

7. Objective To obtain the normal image and sectional anatomical data of the abducent nerve with MRI and plastination.
[ترجمه ترگمان]هدف دستیابی به تصویر عادی و داده های آناتومی مقطع عصب abducent با MRI و MRI
[ترجمه گوگل]هدف برای به دست آوردن داده های عادی تصویر و داده های آناتومیکی بخش عصب رحمی با MRI و پلاستیک

8. Compared with other two cranial nerves, oculomotor nerve was thinner than trigeminal nerve and was thicker than abducent nerve.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با دو اعصاب بیمار اعصاب، بیش از عصب trigeminal لاغرتر و ضخیم تر از اعصاب abducent بود
[ترجمه گوگل]در مقایسه با دو عضله دیگر جمجمه، عصب چشم ضعیف تر از عصب تریمینال بود و ضخیم تر از عصب خونی است

9. Objective: To obtain the normal image and sectional anatomical data of the abducent nerve, facial nerve, vestibulocochlear nerve with MRI and plastination.
[ترجمه ترگمان]هدف: به دست آوردن تصویر عادی و داده های آناتومی مقطع عصب abducent، عصب facial، عصب vestibulocochlear با MRI و MRI
[ترجمه گوگل]هدف: برای به دست آوردن داده های عادی تصادفی و داده های آناتومیک مقطعی از عصب خونی، عصب صورت، عصب وستیبولوکوچلر با MRI و پلاستیک شدن

10. Objective To study the efficacy of skeletal traction through olecranon of ulna on abducent position for treating the severe swelling supracondylar fracture of humerus.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه کارایی کشش اسکلتی از طریق olecranon of ulna در موقعیت abducent برای درمان تورم شدید استخوان بازو
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثر بخشی اسکلت کشش از طریق Olecranon ulna در موقعیت خونی در درمان شکستگی سوپراکندیلار تورم شدید هیپرمارکی

11. The high density nuclei consist of the pontine nuclei, inferior olivary complex and so on which have connections with cerebellum, cuneate nucleus, superior olivary nucleus and abducent nucleus.
[ترجمه ترگمان]هسته های تراکم بالا شامل هسته pontine، کمپلکس olivary فرعی و غیره هستند که دارای ارتباط با مخچه، هسته cuneate، هسته olivary و هسته abducent هستند
[ترجمه گوگل]هسته های با تراکم بالا شامل هسته های پونتین، کمپلکس ایلواریا و غیره هستند که با هسته مخچه، هسته کانونی، هسته الیواریول برتر و هسته های خونی قوی ارتباط دارند


کلمات دیگر: