غیر طبیعی
abnormally
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• in an abnormal manner, irregularly
abnormally means to a much greater extent than usual.
abnormally also means in an unusual, worrying way.
abnormally means to a much greater extent than usual.
abnormally also means in an unusual, worrying way.
جملات نمونه
1. Their departure was hastened by an abnormally cold winter.
[ترجمه ترگمان]حرکت آن ها در زمستان به طرز غیر معمول سرد بود
[ترجمه گوگل]خروج آنها توسط زمستان غیرطبیعی سرد شدید شد
[ترجمه گوگل]خروج آنها توسط زمستان غیرطبیعی سرد شدید شد
2. His eyes were abnormally large.
[ترجمه ع معین] چشمان آن پسر بطور غیر معمولی بزرگ بودند
[ترجمه ترگمان]چشم هایش به طرز غیر طبیعی بزرگ بودند[ترجمه گوگل]چشمان او غیرعادی بزرگ بود
3. Blood vessels develop abnormally in cancer tumours.
[ترجمه ترگمان]رگ های خونی به طور غیر طبیعی در سلول های سرطانی شکل می گیرند
[ترجمه گوگل]عروق خونی به طور غیر طبیعی در تومورهای سرطانی ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]عروق خونی به طور غیر طبیعی در تومورهای سرطانی ایجاد می شود
4. The kitchen is almost abnormally clean and tidy.
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه تقریبا به طرز غیر عادی تمیز و مرتب است
[ترجمه گوگل]آشپزخانه تقریبا بی نظیر تمیز و مرتب است
[ترجمه گوگل]آشپزخانه تقریبا بی نظیر تمیز و مرتب است
5. Abnormally small penises were seen among alligators born in Lake Apopka in Florida, which had been polluted by an industrial spillage.
[ترجمه ترگمان]Abnormally کوچک در میان تمساح در دریاچه Apopka در فلوریدا دیده شدند که با یک نشت صنعتی آلوده شده بود
[ترجمه گوگل]آلزایمرهای متولد شده در دریاچه آپوپکا در فلوریدا، که توسط یک سیلاب صنعتی آلوده شده اند، مشاهده شد
[ترجمه گوگل]آلزایمرهای متولد شده در دریاچه آپوپکا در فلوریدا، که توسط یک سیلاب صنعتی آلوده شده اند، مشاهده شد
6. This range of almost 44 % is abnormally wide, reflecting even greater uncertainty than usual about what is driving currencies.
[ترجمه ترگمان]این محدوده تقریبا ۴۴ درصد بطور غیر عادی باز است، که منعکس کننده عدم اطمینان بیشتر نسبت به آنچه که در حال رانندگی است، می باشد
[ترجمه گوگل]این محدوده تقریبا 44٪ غیر عمدتا وسیع است، که منعکس کننده عدم اطمینان بیشتری نسبت به آنچه در مورد ارزهای رانندگی است، بیشتر است
[ترجمه گوگل]این محدوده تقریبا 44٪ غیر عمدتا وسیع است، که منعکس کننده عدم اطمینان بیشتری نسبت به آنچه در مورد ارزهای رانندگی است، بیشتر است
7. Next it stretched its back legs, flexing the abnormally long toes that ended in big lizard-like nails.
[ترجمه ترگمان]سپس پاهای عقبی خود را باز کرد و انگشت های بلند و درازش را باز کرد که به ناخن های بزرگ مارمولک تبدیل شده بود
[ترجمه گوگل]بعد، پاهای پشتی خود را بالا کشید، انگشتان غیرمعمول طولانی را که ناخن های بزرگ مانند مارمولک به پایان می رسید، کشیدند
[ترجمه گوگل]بعد، پاهای پشتی خود را بالا کشید، انگشتان غیرمعمول طولانی را که ناخن های بزرگ مانند مارمولک به پایان می رسید، کشیدند
8. This may cause an abnormally slow launch and the winch driver, seeing the other parachute, may cut the power.
[ترجمه ترگمان]این ممکن است باعث یک پرتاب کند غیر عادی شود و راننده وینچ، که با چترنجات دیگر مواجه است، ممکن است قدرت را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]این باعث می شود راه اندازی غیر عادی آهسته و راننده وینچ، دیدن چتر چتر دیگر، ممکن است قدرت را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]این باعث می شود راه اندازی غیر عادی آهسته و راننده وینچ، دیدن چتر چتر دیگر، ممکن است قدرت را کاهش دهد
9. The shine of rain on the asphalt blurred abnormally, looking less liquid than electric.
[ترجمه ترگمان]درخشش باران روی آسفالت آسفالت به طرز غیر نرمالی نامشخص و ضعیف تر از برق بود
[ترجمه گوگل]درخشش باران بر آسفالت به طور غیرمعمولی تاریک می شود، مایع کمتر از الکتریسیته
[ترجمه گوگل]درخشش باران بر آسفالت به طور غیرمعمولی تاریک می شود، مایع کمتر از الکتریسیته
10. Tests revealed that he had abnormally high levels of insulin in his blood, which could only have been injected.
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها نشان داد که میزان بالایی از انسولین در خون او وجود دارد که تنها می تواند تزریق شود
[ترجمه گوگل]آزمایشات نشان داد که او دارای سطوح غیرمعمول بالا انسولین در خونش است که تنها می توان تزریق کرد
[ترجمه گوگل]آزمایشات نشان داد که او دارای سطوح غیرمعمول بالا انسولین در خونش است که تنها می توان تزریق کرد
11. But the yield curve is abnormally steep.
[ترجمه ترگمان]اما نمودار بازده به طور غیر عادی شیب دارد
[ترجمه گوگل]اما منحنی عملکرد غیر طبیعی شیب دار است
[ترجمه گوگل]اما منحنی عملکرد غیر طبیعی شیب دار است
12. Caged mutants with abnormally large eyes played complicated games on three-dimensional boards.
[ترجمه ترگمان]جهش Caged با چشم های بزرگ غیر عادی بازی های پیچیده ای را در صفحات سه بعدی انجام می دهد
[ترجمه گوگل]جهش های کشیده شده با چشم های غیر طبیعی بزرگ بازی های پیچیده در تخته سه بعدی
[ترجمه گوگل]جهش های کشیده شده با چشم های غیر طبیعی بزرگ بازی های پیچیده در تخته سه بعدی
13. Foresters surmise that the abnormally wet and windy winter probably hastened the toppling of the trees.
[ترجمه ترگمان]حدس می زدم که زمستان به طرز غیر نرمالی مرطوب و باد کرده باشد
[ترجمه گوگل]جنگل ها بر این باورند که زمستان غیرطبیعی و مرطوب احتمالا موجب تسریع درختان می شود
[ترجمه گوگل]جنگل ها بر این باورند که زمستان غیرطبیعی و مرطوب احتمالا موجب تسریع درختان می شود
14. Munchkins do not have the abnormally long backbones that dachshunds have.
[ترجمه ترگمان]munchkins ستون فقرات خیلی بلندی ندارند که dachshunds دارند
[ترجمه گوگل]Munchkins ستون فقرات غیر طبیعی طولانی است که dachshunds دارند
[ترجمه گوگل]Munchkins ستون فقرات غیر طبیعی طولانی است که dachshunds دارند
پیشنهاد کاربران
به طور غیرطبیعی؛ به طور نامتعارف
این کلمه قید می باشد
این کلمه قید می باشد
غیر طبیعی ، به طور غیر معمول ، به طور غیر طبیعی ، به طرز غیر عادی
کلمات دیگر: