کلمه جو
صفحه اصلی

wheezy


معنی : دارای صدای خرخر، خس خس یا خر خر کننده
معانی دیگر : (سینه یا صدا و غیره) خس خسی، خس خس دار، همراه با خس خس

انگلیسی به فارسی

خستگی، دارای صدای خرخر، خس خس یا خر خر کننده


دارای صدای خرخر، خس خس یا خر خر کننده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: wheezier, wheeziest
مشتقات: wheezily (adv.), wheeziness (n.)
• : تعریف: inclined to wheeze, or characterized by wheezing.

• characterized by or sounding like labored heavy breathing
wheezy coughs or other sounds are made by people who have difficulty in breathing and so are hissing or whistling.

مترادف و متضاد

دارای صدای خرخر (صفت)
wheezy

خس خس یا خرخر کننده (صفت)
wheezy

جملات نمونه

1. he talked until he became wheezy
آن قدر حرف زد که به خس خس افتاد.

2. My breathing is harsh and wheezy.
[ترجمه ترگمان]تنفسم تند و خشن است
[ترجمه گوگل]تنفس من سخت و خشن است

3. He's got a very wheezy chest which hasn't been helped by a recent cold.
[ترجمه ترگمان]سینه اش کمی خس خس دارد که با سرماخوردگی اخیر هیچ کمکی نکرده است
[ترجمه گوگل]او قفسه سینه بسیار خفیفی دارد که توسط سردی اخیر کمک نکرده است

4. Chit-chat makes do until the wheezy chime of five o'clock, whereupon you stand up.
[ترجمه ترگمان]گپ زدن با صدای خس خس مانند ساعت پنج شروع می شود و از ای نرو شما بلند می شوید
[ترجمه گوگل]چت چت می کند تا زمانی که صدای خنده هیزم از ساعت پنج، به محض اینکه شما ایستادن

5. He gave a wheezy giggle that was echoed here and there along the table.
[ترجمه ترگمان]صدای خس خسی شروع به خندیدن کرد که در گوشه و کنار میز طنین انداخت
[ترجمه گوگل]او یک جنجالی خنک را که در اینجا و آنجا در کنار میز پخش شد، رد کرد

6. His Breathing is harsh and wheezy.
[ترجمه ترگمان]خس خس کردنش تند و خس خس مانند است
[ترجمه گوگل]تنفس او سخت و خشن است

7. I pull the wheezy bell of their shuttered cottage: and wait.
[ترجمه ترگمان]زنگ wheezy را از روی تخته shuttered بیرون می کشم و منتظر می مانم
[ترجمه گوگل]من زنگ هشدار از کلبه شستشوی خود را بکشم و منتظر بمانم

8. Autumn is wheezy, sneezy, freezy.
[ترجمه ترگمان]آتم خس خس کنان، عطسه، عطسه
[ترجمه گوگل]پاییز وحشت زده، عطسه می کند، آرام است

9. He's a bit wheezy.
[ترجمه ترگمان]صدایش کمی خس خس دارد
[ترجمه گوگل]او کمی خندید

10. My cold's a lot better but I'm still a bit wheezy.
[ترجمه ترگمان]هوا خیلی بهتر است، اما هنوز کمی wheezy
[ترجمه گوگل]سرماخوردگی من خیلی بهتر است، اما من هنوز کمی گرسنه هستم

11. Harrison charged that the ex-sailors were too old and wheezy to climb the steep hill up to the Observatory.
[ترجمه ترگمان]کلنل هاریزون او را متهم کرده بود که ملوانان سابق بیش از حد پیر و دورگه شده اند تا از تپه شیب دار بالا بروند و به رصد خانه بروند
[ترجمه گوگل]هریسون متهم کرد که مهاجران سابق خیلی پیر هستند و می خواهند از ارتفاع تپه ای به سمت رصدخانه صعود کنند

12. In the brief lulls, my ears strained to catch the sound of the pigeon's soft, wheezy breathing.
[ترجمه ترگمان]در the کوتاه، گوش هایم تیز شده بود تا صدای تنفس نرم و دورگه را بشنوم
[ترجمه گوگل]در اندامهای کوتاه، گوشهایم برای گرفتن صدای تنفس نرم و کثیف کبوتر تنگ شده است

13. Alho etal reported that both gestational age and birth weight were independently associated with wheezy bronchitis.
[ترجمه ترگمان]Alho etal گزارش داد که هم سن حاملگی و هم سن تولد به طور مستقل با خس خس نفس های همراه بوده است
[ترجمه گوگل]Alho etal گزارش داد که هر دو حاملگی و وزن هنگام تولد به طور مستقل با برونشیت خونی ارتباط دارد

He talked until he became wheezy.

آن‌قدر حرف زد که به خس‌خس افتاد.



کلمات دیگر: