کلمه جو
صفحه اصلی

abide by


1- به وعده وفا کردن، به قول خود عمل کردن 2- پیروی کردن از، گردن نهادن به، اطاعت کردن

انگلیسی به فارسی

باقی بماند


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to comply with; agree to.
مترادف: adhere to, carry out, comply with, fulfill, obey, observe
مشابه: adhere, keep, mind, submit

- Both sides pledged to abide by the rules of the competition.
[ترجمه ترگمان] هر دو طرف متعهد شدند که از قوانین رقابت پیروی کنند
[ترجمه گوگل] هر دو طرف قول دادند که قوانین رقابت را رعایت کنند
- He's a hypocrite, as he is incapable of abiding by his own principles.
[ترجمه محمد رومزی] او یک ریاکار است، چون نمی تواند از اصول خودش پیروی کند.
[ترجمه ترگمان] او ریاکاری است، چون از اصول اخلاقی خودش عاجز است
[ترجمه گوگل] او یک ریاکار است، زیرا او ناتوان است از اصول خود پیروی کند

• obey, comply with -

جملات نمونه

1. They have got to abide by the rules.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید به قوانین پایبند باشند
[ترجمه گوگل]آنها باید قوانین را بپذیرند

2. Please feel assured that we will abide by our promise.
[ترجمه ترگمان]لطفا مطمئن شوید که به قول خود پایبند خواهیم ماند
[ترجمه گوگل]لطفا اطمینان حاصل کنید که ما وعده های ما را برآورده می کنیم

3. You must abide by what you have said.
[ترجمه ترگمان]شما باید از آنچه گفتید عمل کنید
[ترجمه گوگل]شما باید آنچه را که گفته اید بپذیرید

4. We are not free agents; we abide by the decisions of our president.
[ترجمه ترگمان]ما عوامل آزاد نیستیم؛ ما از تصمیمات رئیس جمهور خود پیروی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما عوامل آزاد نیستیم؛ ما از تصمیمات رئیس جمهور ما حمایت می کنیم

5. Everyone should abide by our social norms.
[ترجمه ترگمان]همه باید از هنجارهای اجتماعی پیروی کنند
[ترجمه گوگل]هر کس باید هنجارهای اجتماعی خود را برآورده کند

6. Competitors must abide by the judge's decision.
[ترجمه ترگمان]رقبا باید از تصمیم قاضی تبعیت کنند
[ترجمه گوگل]رقبا باید با تصمیم قاضی کنار بیایند

7. If you make a promise, abide by it.
[ترجمه ترگمان]اگر قول بدی که از آن پیروی کنی
[ترجمه گوگل]اگر وعده بدهید، از آن حمایت کنید

8. You have to abide by the referee's decision.
[ترجمه ترگمان]شما باید به تصمیم داور پایبند باشید
[ترجمه گوگل]شما باید تصمیم داور باشید

9. You'll have to abide by the rules of the club.
[ترجمه ترگمان]تو باید از قوانین باشگاه پیروی کنی
[ترجمه گوگل]شما باید قوانین باشگاه را زیر نظر داشته باشید

10. You must abide by the results of your mistakes.
[ترجمه ترگمان]باید به نتیجه mistakes پایبند باشید
[ترجمه گوگل]شما باید از نتایج اشتباهات خود پیروی کنید

11. You'll have to abide by the consequences.
[ترجمه ترگمان]تو باید از عواقبش اطاعت کنی
[ترجمه گوگل]شما باید از عواقب آن پیروی کنید

12. Members must abide by the rules of the club.
[ترجمه ترگمان]اعضا باید از قوانین باشگاه پیروی کنند
[ترجمه گوگل]اعضا باید از قوانین باشگاه حمایت کنند

13. We will abide by their decision.
[ترجمه ترگمان]ما به تصمیم آن ها پایبند خواهیم ماند
[ترجمه گوگل]ما تصمیم خود را می گیریم

14. Mr Major insisted that the Government would abide by normal parliamentary procedures.
[ترجمه ترگمان]آقای میجر اصرار داشت که دولت به رویه های معمول پارلمانی پایبند خواهد ماند
[ترجمه گوگل]آقای Major اصرار داشت که دولت با روال معمول پارلمان پیروی کند

15. If Henry failed to abide by these terms his barons were to transfer their allegiance to Philip and Richard.
[ترجمه ترگمان]اگر هنری قبول نکرد که به این شرایط پایبند بماند، barons را به فیلیپ و ریچارد منتقل خواهند کرد
[ترجمه گوگل]اگر هنری موفق به انجام این شرایط نباشند، بارونها خود را وفاداری خود را به فیلیپ و ریچارد منتقل کردند

پیشنهاد کاربران

تمکین کردن

تابع بودن

مطیع بودن، تبعیت کردن، اطاعت کردن
If you want to stay in this school you must abide by the rules.
اگر شما بخواهید در این مدرسه بمانیدباید از قوانین تبعیت کنید.


کلمات دیگر: