کلمه جو
صفحه اصلی

wester


معنی : باد غربی، باد مغرب، طوفان غربی، بسوی باختر رفتن
معانی دیگر : رهسپار باختر شدن، به سوی غرب رفتن، به سوی غرب چرخیدن

انگلیسی به فارسی

باد غربی، باد مغرب، طوفان غربی، بسوی باختر رفتن


انگلیسی به انگلیسی

• westerly wind, wind coming from the west
turn to west, aim westward

مترادف و متضاد

باد غربی (اسم)
wester

باد مغرب (اسم)
wester, zephyr

طوفان غربی (اسم)
wester

بسوی باختر رفتن (فعل)
wester

جملات نمونه

1. It was interesting to note that in Wester Ross 62% of the farmers grew potatoes.
[ترجمه ترگمان]جالب بود توجه کنیم که در wester راس ۶۲ % از کشاورزان سیب زمینی پرورش دادند
[ترجمه گوگل]جالب بود که توجه داشته باشید که در Wester Ross 62٪ از کشاورزان سیب زمینی را رشد دادند

2. The only remaining obstacles are located at Wester Hailes, a residential development on the western outskirts of Edinburgh.
[ترجمه ترگمان]تنها موانع باقیمانده در wester Hailes، یک توسعه مسکونی در حومه غربی ادینبرگ قرار دارند
[ترجمه گوگل]تنها موانع باقی مانده در Wester Hailes، توسعه مسکونی در حومۀ غربی ادینبورگ، واقع شده است

3. Machinery figured largely in Cumbria and Wester Ross reflecting no doubt the distance from repair facilities.
[ترجمه ترگمان]ماشین آلات به صورت گسترده به Cumbria و wester راس می رسید که بدون شک فاصله از امکانات تعمیر را نشان نمی داد
[ترجمه گوگل]ماشین آلات به طور عمده در Cumbria و Wester Ross شکل گرفته اند که بی تردید فاصله از امکانات تعمیرات است

4. The Eastern Conference or the Wester Conference?
[ترجمه ترگمان]کنفرانس شرقی یا کنفرانس wester؟
[ترجمه گوگل]کنفرانس شرقی یا کنفرانس Wester؟

5. Bobby Wester reached for a handkerchief and buried his face in his hands.
[ترجمه ترگمان]بابی wester دستمالی به دست گرفت و صورتش را در دست هایش پنهان کرد
[ترجمه گوگل]بابی ویسر برای دستمال رسیده و چهره اش را در دستانش فرو برد

6. Since Wester Han Dynasty which worshiped confucianism only, ancient feudal rulers in China always based their rule on confucianism.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، خاندان هان (هان)که تنها confucianism (rulers)را می پرستیدند، همیشه در چین حکومت می کردند
[ترجمه گوگل]از آنجایی که سلسله وستر هان که فقط به قصاص اعتقاد داشت، حاکمان فئودالی باستان در چین حاکمیت خود را بر کلیسائیان قرار دادند

7. Under the influence of the wester capitalism law culture, the presiders of the jail reform praticed changes on the rooted absolutism lawsuit and jail system.
[ترجمه ترگمان]تحت نفوذ فرهنگ قانون سرمایه داری wester، the اصلاحات در زندان باعث ایجاد تغییراتی در طرح و سیستم قضایی و سیستم زندان می شود
[ترجمه گوگل]تحت تأثیر فرهنگ قانون سرمایه داری غرب، رأی دهندگان اصلاح طلب، تغییراتی را در مورد پرونده های قضایی و سیستم زندان به وجود آوردند

8. The modernization of the wester n higher education is a value - orientated progress of social history.
[ترجمه ترگمان]نوسازی the با تحصیلات بالاتر یک پیشرفت جهت گرا از تاریخ اجتماعی است
[ترجمه گوگل]مدرنیزاسیون تحصیلات عالی نروژ، پیشرفت تاریخی اجتماعی بر ارزش افزوده است

9. Duncan and Wester separately also experienced Skora and Landry's fierce.
[ترجمه ترگمان]دانکن و wester به طور جداگانه Skora و Landry را تجربه کردند
[ترجمه گوگل]دانکن و وستر به طور جداگانه نیز با شدت اسکور و لاندری روبرو شدند

10. Alex Wood, the head teacher of Wester Haile Education Centre in Edinburgh, says they should examine their consciences, inferring that there is something immoral about the private sector.
[ترجمه ترگمان]الکس وود، معلم مرکز آموزش هایله سلاسی در ادینبورگ، می گوید که آن ها باید وجدان خود را مورد بررسی قرار دهند، و نتیجه بگیرند که در بخش خصوصی چیزی غیر اخلاقی وجود دارد
[ترجمه گوگل]الکس وود، معلم سرپرست مرکز آموزش وستر هیل در ادینبورگ، می گوید آنها باید وجدان خود را بررسی کنند و نتیجه بگیرند که در مورد بخش خصوصی غیرمنصفانه است

11. Cement Industry of wester China developed rapidly with the western economy growth.
[ترجمه ترگمان]صنعت سیمان چین به سرعت با رشد اقتصادی غرب توسعه یافت
[ترجمه گوگل]صنعت سیمان غرب چین به سرعت در حال رشد اقتصادی غرب است

12. Suddenly Wester rose from his seat, circled the table and dropped to his knees by Shaun's side.
[ترجمه ترگمان]ناگهان wester از جایش برخاست، میز را دور زد و کنار شانا زانو زد
[ترجمه گوگل]ناگهان وستر از صندلی خود بلند شد، میز را راند و کنار طرف شان به زانویش افتاد

13. The local landowners and crofters have countered with an alternative proposal for a Wester Ross Wilderness Area.
[ترجمه ترگمان]مالکان محلی و crofters با پیشنهاد جایگزین برای منطقه wester روس مقابله کردند
[ترجمه گوگل]زمینداران محلی و کوه نوردان با یک پیشنهاد جایگزین برای منطقه Wilderness Wester Ross مقابله کرده اند

14. The areas where neighbours would keep an eye on things were Wester Ross and Speyside, both close-knit farming communities.
[ترجمه ترگمان]مناطقی که در آن همسایگان چشم به مسائل دارند، wester راس و Speyside، هر دو جوامع کشاورزی وابسته به هم نزدیک هستند
[ترجمه گوگل]مناطقی که همسایگان چشم به هم زدند، Wester Ross و Speyside بودند، هر دو جوامع کشاورزی نزدیک


کلمات دیگر: