1. His gauntlets contain a flamethrower, and a whipcord lanyard launcher.
[ترجمه ترگمان]gauntlets حاوی یک تفنگ آتشین بود و یک راکت whipcord
[ترجمه گوگل]دستکش های او شامل یک شعله ور کننده و یک پرتاب کننده تسمه نقاله می باشد
2. A strange man in a brown robe, tied with a whipcord belt, walked along the roadway.
[ترجمه ترگمان]مرد عجیبی که لباس نظامی پوشیده بود و کمربند نازکی بسته بود در جاده به راه افتاد
[ترجمه گوگل]یک مرد عجیب و غریب در یک روپوش قهوه ای، با یک کمربند سمبوپی گره خورده، در امتداد جاده پیاده راه می رود
3. His smallest muscle stands out hard and firm like a whipcord.
[ترجمه ترگمان]کوچک ترین ماهیچه او مثل a محکم و محکم است
[ترجمه گوگل]کوچکترین عضله او به سختی و قوی مانند یک عصب خراشیده است
4. His smallest muscle stands out hard and firm like whipcord, says an English painter.
[ترجمه ترگمان]یک نقاش انگلیسی می گوید: کوچک ترین ماهیچه او مثل whipcord محکم و محکم است
[ترجمه گوگل]کوچکترین عضله او، به سختی و به اندازه کافی شبیه غلیظ است، می گوید: یک نقاش انگلیسی است
5. The man, unlike those around him, wears a brown robe, fastened round with a whipcord belt, and holds a staff of wood.
[ترجمه ترگمان]مردی که بی شباهت به اطرافیان او نیست پیراهن قهوه ای رنگی به تن دارد و کمربندی از چوب را در دست دارد
[ترجمه گوگل]مرد، بر خلاف کسانی که در اطراف اوست، یک بارقه قهوه ای پوشانده، با کمربند چرمی پوشانده است، و یک کارمند از چوب دارد