کلمه جو
صفحه اصلی

ability to pay

انگلیسی به انگلیسی

• capacity to pay, having the necessary resources to pay; principle that wealthier people who can afford to pay higher taxes ought to be required to do so (economics)

جملات نمونه

1. Taxation should be based on ability to pay.
[ترجمه ترگمان]مالیات باید براساس توانایی پرداخت باشد
[ترجمه گوگل]مالیات باید بر اساس توانایی پرداخت باشد

2. Aside from those who can pay cash, ability to pay is an amalgam of income and mortgage interest rates.
[ترجمه ترگمان]گذشته از کسانی که می توانند پول نقد بپردازند، توانایی پرداخت ترکیبی از نرخ های بهره و وام مسکن است
[ترجمه گوگل]به غیر از کسانی که می توانند پول نقد پرداخت کنند، توانایی پرداخت، آمالگام درآمد و نرخ بهره وام مسکن است

3. I can not envisage a system related to ability to pay that does not approximate to income flows.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم یک سیستم مربوط به توانایی پرداخت را تصور کنم که به جریان های درآمد نزدیک نمی شود
[ترجمه گوگل]من نمی توانم یک سیستم مرتبط با توانایی پرداخت را پیش بینی کنم که تقریبا به جریان درآمد تقریبی نیست

4. The principle of ability to pay thus reflects a concern about vertical equity.
[ترجمه ترگمان]اصل توانایی پرداخت در نتیجه نشان دهنده نگرانی در مورد حقوق مالکیت عمودی است
[ترجمه گوگل]اصل توانایی پرداخت به این ترتیب، نگرانی در مورد عدالت عمودی را نشان می دهد

5. But the ability to pay for safety nets is just one of the social effects of having an educated population.
[ترجمه ترگمان]اما توانایی پرداخت برای تورهای ایمنی تنها یکی از اثرات اجتماعی داشتن یک جمعیت تحصیل کرده است
[ترجمه گوگل]اما توانایی پرداخت هزینه برای شبکه های ایمنی فقط یکی از اثرات اجتماعی داشتن یک جمعیت تحصیل کرده است

6. If the main objective is vertical equity, the ability to pay. principle must usually take precedence.
[ترجمه ترگمان]اگر هدف اصلی، برابری عمودی باشد، توانایی پرداخت اصولا باید مقدم باشد
[ترجمه گوگل]اگر هدف اصلی عدالت عمودی است، توانایی پرداخت اصل معمولا باید اولویت داشته باشد

7. We should consider our ability to pay when we import goods.
[ترجمه ترگمان]ما باید توانایی خود را در پرداخت وقتی که کالاها را وارد می کنیم، در نظر بگیریم
[ترجمه گوگل]ما باید توانایی ما را در هنگام وارد کردن کالاهای پرداخت کنیم

8. Tax demands are scaled to the income earner's ability to pay.
[ترجمه ترگمان]مطالبات مالیاتی متناسب با توانایی منبع درآمد برای پرداخت است
[ترجمه گوگل]تقاضاهای مالیاتی به توانایی درآمد برای پرداخت می شود

9. When your ability to pay is greater than your appetence, you are rich.
[ترجمه ترگمان]زمانی که توانایی شما برای پرداخت بیشتر از appetence است، شما ثروتمند هستید
[ترجمه گوگل]هنگامی که توانایی شما برای پرداخت بیشتر از میل شماست، شما ثروتمند هستید

10. Monopsony power gives them the ability to pay a price that is less than marginal value.
[ترجمه ترگمان]قدرت monopsony به آن ها توانایی پرداخت قیمتی را می دهد که کم تر از مقدار حاشیه ای است
[ترجمه گوگل]قدرت Monopsony به آنها توانایی پرداخت هزینه ای را می دهد که کمتر از ارزش حاشیهای است

11. These are clues to the firm's ability to pay dividends and subsequent dividend policy.
[ترجمه ترگمان]این ها نشانه های توانایی شرکت در پرداخت سود سهام و سیاست سود سهام بعدی هستند
[ترجمه گوگل]این ها سرنخ هایی به توانایی شرکت برای پرداخت سود سهام و سیاست های سود سهام بعدی است

12. A company's ability to pay off its debts. The calculation is to use total current assets divide total short-term liabilities.
[ترجمه ترگمان]یک شرکت توانایی پرداخت بدهی های خود را دارد این محاسبه استفاده از دارایی های جاری کلی است که مجموع بدهی های کوتاه مدت را تقسیم می کند
[ترجمه گوگل]توانایی شرکت در پرداخت بدهی های خود محاسبه استفاده از کل دارایی های فعلی تقسیم کل بدهی های کوتاه مدت است

13. We must take into consideration our ability to pay when we import goods.
[ترجمه ترگمان]ما باید توانایی خود برای پرداخت وقتی که کالا را وارد می کنیم را مورد توجه قرار دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید وقتی که واردات کالاها را پرداخت می کنیم، توانایی پرداخت ما را در نظر بگیریم

14. The health center serves all patients, regardless of their ability to pay.
[ترجمه ترگمان]مرکز بهداشت همه بیماران را بدون توجه به توانایی آن ها برای پرداخت خدمت می کند
[ترجمه گوگل]مرکز سلامت همه بیماران را صرف نظر از توانایی پرداخت آن می کند

15. Everyone has the right to good medical care regardless of their ability to pay.
[ترجمه ترگمان]هر کسی حق دسترسی به مراقبت های پزشکی خوب را بدون توجه به توانایی آن ها برای پرداخت دارد
[ترجمه گوگل]هر کس حق دارد بدون توجه به توانایی پرداخت، مراقبت های پزشکی خوب انجام دهد


کلمات دیگر: