کلمه جو
صفحه اصلی

zooplankton


معنی : جانور ریز شناور بر سطح دریا
معانی دیگر : (زیست شناسی) زیا دروازی

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) جانور ریز شناور بر سطح دریا


زئوپلانکتون، جانور ریز شناور بر سطح دریا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the animal life in plankton (Cf. phytoplankton.)

• microscopic aquatic animals (protozoa, larvae, etc.)

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] پلانکتون جانوری، آبزی شناور جانوری

مترادف و متضاد

جانور ریز شناور بر سطح دریا (اسم)
zooplankton

جملات نمونه

1. The environmental organisation detected radionuclides in zooplankton from the tidal currents which flush Mururoa's lagoon.
[ترجمه ترگمان]سازمان محیط زیست radionuclides را در zooplankton از جریان های جزر و مدی که مرداب Mururoa را تخلیه می کنند، کشف کرد
[ترجمه گوگل]سازمان محیط زیست رادیونوکلئید ها را در زئوپلانکتون از جریان های جزر و مدی که لجن Mururoa را می پوشاند شناسایی کردند

2. As zooplankton become more abundant and eat more phytoplankton, the population of phytoplankton should shrink.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که zooplankton به وفور یافت می شوند و phytoplankton بیشتری را می خورند، جمعیت of باید کاهش یابد
[ترجمه گوگل]از آنجا که زئوپلانکتون فراوانتر می شود و فیتوپلانکتون بیشتری می خورد، جمعیت فیتوپلانکتون باید کاهش یابد

3. The diel vertical migration of zooplankton was irrelevant to the phytoplankton density.
[ترجمه ترگمان]مهاجرت عمودی diel of به the phytoplankton بی ربط بود
[ترجمه گوگل]مهاجرت عمودی diel از زئوپلانکتون به تراکم فیتوپلانکتون مربوط نبود

4. A radiolarian, a type of zooplankton, is seen magnified 250x in this image made by Raymond Sloss of the Northamptonshire Natural History Society in Northampton, UK.
[ترجمه ترگمان]A، نوعی of، در این تصویر توسط ریموند Sloss از انجمن تاریخ طبیعی نورثمتنشر در نورثمتن، انگلستان دیده می شود
[ترجمه گوگل]این رادیولار، یک نوع زئوپلانکتون، 250 برابر بزرگتر در این تصویر ساخته شده توسط ریموند اسلوس از انجمن تاریخ طبیعی طبیعی Northamptonshire در Northampton، انگلستان است

5. They put zooplankton and phytoplankton into 4 - liter tubs and let them sit for 8 days.
[ترجمه ترگمان]آن ها zooplankton و phytoplankton را به ۴ لیتری قرار داده و به آن ها اجازه می دهند ۸ روز بنشینند
[ترجمه گوگل]آنها زئوپلانکتون و فیتوپلانکتون را به ظرفهای 4 لیتری گذاشتند و اجازه دادند تا 8 روز در آنجا بمانند

6. The zooplankton biomass is low in spring and autumn, and is high in the alongshore area of Daya Bay. The productivity of zooplankton is the highest than ever.
[ترجمه ترگمان]زیست توده (zooplankton zooplankton)در بهار و پاییز بسیار پایین است و در ناحیه alongshore در خلیج مکزیک بالا است بهره وری of از همیشه بالاترین است
[ترجمه گوگل]زیست توده زئوپلانکتون در فصل بهار و پاییز کم است و در ناحیه درخشان ساحل دایا بالا است بهره وری از zooplankton بالاتر از همیشه است

7. The zooplankton, which encompass a wide range of little organisms from single-cell protozoa to creatures such as jellyfish, krill and copepods, provide the basic link in the ocean food chain.
[ترجمه ترگمان]The، که گستره وسیعی از ارگانیسم های کوچک را از protozoa تک سلولی به موجوداتی مثل ستاره دریایی، krill و copepods شامل می شود، پیوند اصلی را در زنجیره غذایی اقیانوس فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]زئوپلانکتون، که شامل طیف گسترده ای از ارگانیسم های کوچک از پروتوزای تک سلولی به موجودات مانند چتر دریایی، کریل و کاپ اپدها، پیوند اصلی در زنجیره غذایی اقیانوس است

8. In this paper, the ecological characteristics of zooplankton in feeding grounds of mackerel and scads from Southern Yellow Sea and East China Sea were studied by comparing methods.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، ویژگی های اکولوژیکی of در زمینه تغذیه ماهی خالدار و scads از دریای زرد جنوبی و دریای شرق چین با مقایسه روش ها مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]در این مقاله ویژگی های اکولوژیکی زئوپلانکتون در زمینه های تغذیه ماهی خال مخالی و اسکله از دریای جنوب دریایی و دریای چین شرقی با مقایسه روش ها مورد بررسی قرار گرفت

9. The number of species and total individuals of zooplankton decrease with the increasing chlorinity from the upper to the lower reach.
[ترجمه ترگمان]تعداد گونه ها و افراد کل of با افزایش chlorinity از حد بالایی تا دسترس پایین کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]تعداد کل گونه ها و کل جمعیت زئوپلانکتون با افزایش کلرینیت از سطح بالا به پایین، کاهش می یابد

10. Furthermore zooplankton indication of the Yellow Sea Warm Current ( YSWC ) in winter was discussed.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، indication zooplankton از جریان گرم دریای زرد (YSWC)در زمستان مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، نشانه زئوپلانکتون جریان جاری در آب زرد (YSWC) در زمستان مورد بحث قرار گرفت

11. Compared with crustacean zooplankton, rotifer responded to trophic status more distinctly.
[ترجمه ترگمان]rotifer در مقایسه با zooplankton crustacean، به وضعیت trophic more واکنش نشان داد
[ترجمه گوگل]در مقایسه با زئوپلانکتون خشخاش، روتیفر به وضعیت ظاهری بیشتر واضح تر پاسخ داد

12. The seasonal variation of phytoplankton, zooplankton and nutrients at a fixed station and in the Extended Gulf Stream System are studied by using a vertically averaged plankton model[sentence dictionary], respectively.
[ترجمه ترگمان]تغییر فصلی of، zooplankton و مواد غذایی در یک ایستگاه ثابت و در سیستم جریان خلیج گسترش یافته به ترتیب با استفاده از یک مدل plankton به طور متوسط plankton [ فرهنگ لغت [ جمله ] مورد مطالعه قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]تنوع فصلی فیتوپلانکتون، زئوپلانکتون و مواد مغذی در یک ایستگاه ثابت و در سیستم جریان خلیج فارس با استفاده از یک مدل فرهنگ پلنکتونی عمودی به طور متوسط ​​مورد مطالعه قرار گرفته است

13. The damaged rate of the zooplankton is 31-90 percent, the most serious damaged species by the power plant are Copepoda and larval plankton.
[ترجمه ترگمان]میزان آسیب of (zooplankton)۳۱ تا ۹۰ درصد است، most گونه آسیب دیده توسط نیروگاه برق Copepoda و لاروی لاروی است
[ترجمه گوگل]میزان آسیب زئوپلانکتون 31-90 درصد است، مهم ترین گونه های آسیب دیده توسط نیروگاه عبارتند از کپپودا و پلانکتون لارو

14. The fluctuation of zooplankton biomass might be one of the natural control mechanisms of large bloom.
[ترجمه ترگمان]نوسان زیست توده (zooplankton)ممکن است یکی از مکانیسم های کنترل طبیعی شکوفه های بزرگ باشد
[ترجمه گوگل]نوسانات زیست توده زئوپلانکتون ممکن است یکی از مکانیزم های کنترل طبیعی بلوم بزرگ باشد

15. The diversity index of zooplankton increased with the increase of macrophyte biomass.
[ترجمه ترگمان]شاخص تنوع of با افزایش زیست توده زیستی افزایش یافت
[ترجمه گوگل]شاخص تنوع زئوپلانکتون با افزایش زیست توده ماکروفیت افزایش می یابد


کلمات دیگر: