پس و پیش، عقب و جلو، در دو جهت مخالف
backward and forward
پس و پیش، عقب و جلو، در دو جهت مخالف
انگلیسی به فارسی
عقب و جلو
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: in depth; completely; thoroughly.
• مترادف: completely, fully, in depth, inside out, perfectly, thoroughly, totally
• مترادف: completely, fully, in depth, inside out, perfectly, thoroughly, totally
- She knows the rules of bridge backward and forward.
[ترجمه ترگمان] او قوانین پل را به عقب و پیش می داند
[ترجمه گوگل] او قوانین پل به عقب و جلو را می داند
[ترجمه گوگل] او قوانین پل به عقب و جلو را می داند
• perfectly; completely
جملات نمونه
1. He turned on the light and began to pace backwards and forwards.
[ترجمه ترگمان]چراغ را روشن کرد و شروع به قدم زدن به جلو و جلو رفتن کرد
[ترجمه گوگل]او نور را روشن کرد و شروع به حرکت به جلو و عقب کرد
[ترجمه گوگل]او نور را روشن کرد و شروع به حرکت به جلو و عقب کرد
2. Draw the floss backwards and forwards between the teeth.
[ترجمه ترگمان]the را بین دندان ها به عقب و جلو بکشید
[ترجمه گوگل]رول کردن نخ را به عقب و جلو بین دندان ها
[ترجمه گوگل]رول کردن نخ را به عقب و جلو بین دندان ها
3. Kip stumbled backwards and forwards before falling down.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که به زمین بیفتد دوباره به عقب و جلو سکندری خورد
[ترجمه گوگل]کیپ قبل از سقوط به عقب و جلو حرکت کرد
[ترجمه گوگل]کیپ قبل از سقوط به عقب و جلو حرکت کرد
4. She practiced her part until she knew it backwards and forwards.
[ترجمه ترگمان]او نقش خود را تا زمانی که آن را به عقب و جلو می برد، تمرین می کرد
[ترجمه گوگل]او بخشش را تمرین کرد تا آن را به عقب و جلو ببرد
[ترجمه گوگل]او بخشش را تمرین کرد تا آن را به عقب و جلو ببرد
5. She was rocking backwards and forwards in her seat.
[ترجمه ترگمان]او در صندلی اش به عقب و جلو تاب می خورد
[ترجمه گوگل]او در صندلی اش به عقب و جلو حرکت کرد
[ترجمه گوگل]او در صندلی اش به عقب و جلو حرکت کرد
6. She rocked backwards and forwards on her chair.
[ترجمه ترگمان]او روی صندلی اش به عقب و جلو خم شد
[ترجمه گوگل]او به عقب و جلو بر روی صندلی خود چرخاند
[ترجمه گوگل]او به عقب و جلو بر روی صندلی خود چرخاند
7. The movement of the ship caused the mast to sway from side to side/backwards and forwards.
[ترجمه ترگمان]حرکت کشتی باعث شد که تیرک از پهلو به عقب و عقب متمایل شود
[ترجمه گوگل]حرکت کشتی باعث شد که ماشه از طرف به عقب / عقب و جلو حرکت کند
[ترجمه گوگل]حرکت کشتی باعث شد که ماشه از طرف به عقب / عقب و جلو حرکت کند
8. He rocked the cradle with a gentle backwards and forwards motion.
[ترجمه ترگمان]گهواره را با حرکتی ملایم و به جلو تکان داد
[ترجمه گوگل]او گهواره را با حرکت ملایم به عقب و جلو حرکت کرد
[ترجمه گوگل]او گهواره را با حرکت ملایم به عقب و جلو حرکت کرد
9. The pendulum swung slowly backwards and forwards.
[ترجمه ترگمان]آونگ آهسته به عقب و پیش می رفت
[ترجمه گوگل]پاندول به آرامی به عقب و جلو حرکت کرد
[ترجمه گوگل]پاندول به آرامی به عقب و جلو حرکت کرد
10. Paul paced anxiously backwards and forwards.
[ترجمه ترگمان]پل با نگرانی شروع به قدم زدن کرد
[ترجمه گوگل]پولس به آرامی عقب و جلو حرکت کرد
[ترجمه گوگل]پولس به آرامی عقب و جلو حرکت کرد
11. It didn't exactly touch my hand, but sort of glided over it, wrinkling backwards and forwards.
[ترجمه ترگمان]دقیقا دستم را لمس نکرد، اما به آرامی روی آن خم شدم، به عقب و جلو خیره شدم
[ترجمه گوگل]این دقیقا دست من را لمس نمی کرد، اما مرتب بر روی آن سرازیر شد، چروک به عقب و جلو
[ترجمه گوگل]این دقیقا دست من را لمس نمی کرد، اما مرتب بر روی آن سرازیر شد، چروک به عقب و جلو
12. Pike's head quite often pulses backwards and forwards like a mechanical toy.
[ترجمه ترگمان]سر پایک اغلب مثل یک اسباب بازی مکانیکی به عقب و جلو می زند
[ترجمه گوگل]سر پیک اغلب به عنوان یک اسباب بازی مکانیکی به عقب و جلو حرکت می کند
[ترجمه گوگل]سر پیک اغلب به عنوان یک اسباب بازی مکانیکی به عقب و جلو حرکت می کند
13. Keith throws his right shoulder backwards and forwards, hoping the pads will somehow slide into place.
[ترجمه ترگمان]کیث شانه راستش را به عقب و جلو پرتاب می کند، به این امید که پد به نحوی روی آن بلغزد
[ترجمه گوگل]کیت شانه راست خود را به عقب و جلو می اندازد، امیدوار است که پد به نحوی به جای جای خود شلیک کند
[ترجمه گوگل]کیت شانه راست خود را به عقب و جلو می اندازد، امیدوار است که پد به نحوی به جای جای خود شلیک کند
14. The irregular echo of footsteps passed backwards and forwards along the corridor outside.
[ترجمه ترگمان]صدای قدم هایی نامنظم در راهرو به عقب و پیش می رفت
[ترجمه گوگل]پژواک نامنظم قدمها به سمت عقب و جلو در امتداد راهرو خارج شده است
[ترجمه گوگل]پژواک نامنظم قدمها به سمت عقب و جلو در امتداد راهرو خارج شده است
کلمات دیگر: