کلمه جو
صفحه اصلی

security guard

انگلیسی به انگلیسی

• security man, guard, watchman

جملات نمونه

1. They were summarily ejected by the security guard.
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور ناگهانی توسط گارد امنیتی اخراج شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها به طور خلاصه توسط گارد امنیتی اخراج شدند

2. A security guard brought him down with a flying tackle.
[ترجمه ترگمان]یک مامور امنیتی او را با یک توپ پرنده به پایین آورد
[ترجمه گوگل]یک نگهبان امنیتی او را با یک پرواز پرواز آورد

3. A security guard was killed in the bank raid.
[ترجمه کیان] یک نگهبان امنیتی در حمله به بانک کشته شده بود
[ترجمه ترگمان]یک نگهبان امنیتی در حمله بانک کشته شد
[ترجمه گوگل]یک نگهبان امنیتی در حمله بانک کشته شد

4. The gang tied up the security guard and put a gag in his mouth.
[ترجمه ترگمان]گروه محافظان را بست و یک مشت بسته در دهانش گذاشت
[ترجمه گوگل]این باند، محافظ امنیتی را به هم متصل کرد و در دهانش قرار داد

5. He was a security guard before he was made up to reception manager.
[ترجمه Elay] او قبل از اینکه به عنوان مدیر پذیرش انتخاب شود ، نگهبان بود.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که به مدیر هتل برسد، نگهبان بود
[ترجمه گوگل]او قبل از اینکه به مدیر پذیرش رسید، یک نگهبان بود

6. The new security guard is a burglar — that'll put the cat among the pigeons.
[ترجمه ترگمان]نگهبان جدید، دزد است - که گربه را بین کبوترها می گذارد
[ترجمه گوگل]نگهبان امنیتی جدید یک سرقت است - که گربه را در میان کبوتر قرار داده است

7. He was upgraded to security guard.
[ترجمه ترگمان]اون به گارد امنیتی ارتقا پیدا کرده
[ترجمه گوگل]او به نگهبان ارتقا یافت

8. We have a security guard around the whole area.
[ترجمه ترگمان]ما یک محافظ امنیتی در سراسر منطقه داریم
[ترجمه گوگل]ما یک محافظ امنیتی در سراسر منطقه داریم

9. The security guard made them empty their pockets.
[ترجمه ترگمان]نگهبان های امنیتی جیب هاشون رو خالی کردن
[ترجمه گوگل]گارد امنیتی آنها را جیب خود را خالی کرد

10. A security guard with a dog patrols the building site at night.
[ترجمه یاسمین] یک نگهبان امنیتی با سگ گشت زنی در محل ساختمان نگهبانی میدهد.
[ترجمه Fe] نگهبان امنیتی با یک سگ شبانه در محل ساختمان گشت می زند.
[ترجمه ترگمان]یک نگهبان امنیتی در شب هنگام گشت زنی در محل ساختمان نگهبانی می دهد
[ترجمه گوگل]یک نگهبان امنیتی با یک سگ گشت شبانه سایت ساختمانی

11. A security guard was stationed near the door.
[ترجمه ترگمان]یک نگهبان امنیتی نزدیک در مستقر شده بود
[ترجمه گوگل]یک نگهبان امنیتی در نزدیکی دره مستقر شد

12. I showed my pass to the security guard and he waved me through.
[ترجمه ترگمان]نگاهم را به گارد امنیتی نشان دادم و او هم برایم دست تکان داد
[ترجمه گوگل]من به پاسگاه امنیتی خودم را نشان دادم و او را از طریق ماموریت من پیاده کردم

13. Two boys ran past with a security guard in pursuit.
[ترجمه ترگمان]دو پسر از کنار یک نگهبان امنیتی گذشتند و به دنبال آن ها به راه افتادند
[ترجمه گوگل]دو پسر پس از پیروزی با یک نگهبان امنیتی فرار کردند

14. The security guard relented and let them through.
[ترجمه ترگمان]نگهبان امنیتی پیاده شد و آن ها را رها کرد
[ترجمه گوگل]نگهبان امنیتی از بین رفته و آنها را از بین می برد

پیشنهاد کاربران

مامور امنیتی

نگهبان


گارد امنیتی

محافظ

پلیس امنیت

بادیگارد ، گارد امنیتی


حراست

گارد امنیتی یا پلیس امنیتی

مسئول حراست

Respocible to protect some one against some thing

ضابطین امنیتی

معنی کلمه :مامور امنیتی - نگهبان - حراست
معنی فارسی:کسی که از چیزی یا کسی محافظت میکند
معنی انگلیسی:Someone who protects something or someone


کلمات دیگر: