کلمه جو
صفحه اصلی

ride up


(به ویژه جامه) بیرون زدن، در بالا جمع شدن

جملات نمونه

1. Short skirts tend to ride up when you sit down.
[ترجمه زهرا] وقتی که مینشینید ، دامن های کوتاه بالا میروند.
[ترجمه ترگمان]موقعی که میشینی، دامن کوتاه هم بالا میاد
[ترجمه گوگل]دامن کوتاه وقتی میخوابید، سوار می شوید

2. The horse was fully extended by the long ride up the mountain.
[ترجمه zahra.Iran] به خاطر بالا رفتن طولانی مدت از کوه به اسب خیلی فشار آمد
[ترجمه ترگمان]اسب از بالای کوه به طور کامل امتداد یافته بود
[ترجمه گوگل]اسب به طور کامل با سوار شدن بلند به کوه گسترش یافت

3. It was a long train ride up to our prep school in Boston, and there were guys on that train.
[ترجمه ترگمان]قطار خیلی درازی بود که سوار اتوبوس مدرسه ما در بوستون شد و بچه ها هم سوار قطار شدند
[ترجمه گوگل]این یک قطار طولانی بود که ما را به مدرسه آمادگی ما در بوستون سوق داد و بچه ها در این قطار بودند

4. Allow 40 minutes for the gondola ride up the mountain.
[ترجمه ترگمان]بگذارید ۴۰ دقیقه برای قایق سواری در کوهستان بماند
[ترجمه گوگل]40 دقیقه طول می کشد تا گاندول سوار کوه شود

5. So we decide to ride up to Graveyard Lake to see about getting some ducks, or maybe a moose.
[ترجمه ترگمان]بنابراین تصمیم می گیریم تا کنار دریاچه قبرستان حرکت کنیم تا به شکار چند اردک، یا شاید یک گوزن برسیم
[ترجمه گوگل]بنابراین ما تصمیم به سوار شدن به قبرستان دریاچه برای دیدن برخی از اردک، و یا شاید یک گوزن

6. A quick ride up a short but somewhat steep dirt road takes you to Mulholland Drive, known here as dirt Mulholland.
[ترجمه ترگمان]یک ماشین کوتاه کوتاه اما کمی تند، شما را به خیابان Mulholland می رساند و اینجا به نام Mulholland معروف شناخته می شود
[ترجمه گوگل]سوار سریع سوار یک جاده کوتاه اما اما تا حدی شیب دار شما را به Mulholland Drive، که در اینجا به عنوان Mulholland خاک شناخته می شود، می برد

7. The road's too steep to ride up on a bike.
[ترجمه ترگمان]راه رفتن با دوچرخه خیلی گرونه
[ترجمه گوگل]جاده بیش از حد شیب دار است تا سوار بر دوچرخه شود

8. His shirt tails would come askew, his sleeves ride up.
[ترجمه ترگمان]پیراهنش کج می شد، آستین هایش را بالا می زد
[ترجمه گوگل]آستین های پیراهنش را می بندد، آستین هایش سوار می شوند

9. He wanted to ride up a floor and return by himself and I let him.
[ترجمه ترگمان]او می خواست یک طبقه بالا برود و خودش برگردد و من او را رها کردم
[ترجمه گوگل]او می خواست یک طبقه را سوار کند و خودش را برگرداند و من را به او اجازه داد

10. The Supports are comfortable, they do not ride up or slip down and are suitable for all racket sports.
[ترجمه ترگمان]Supports راحت هستند، آن ها بالا نمی روند و پایین می لغزند و برای همه ورزش های جنجالی مناسب هستند
[ترجمه گوگل]پشتیبانی می کند راحت است، آنها سوار نمی شوند و یا لغزش و مناسب برای تمام ورزش راکت است

11. Unable to sleep, I hitched a ride up the road to the start.
[ترجمه ترگمان]در حالی که نمی توانستم بخوابم، به راه خود ادامه دادم
[ترجمه گوگل]نمی توانم بخوابم، من یک سوار تا جاده شروع کردم

12. Ride up and down in a chauffeur-driven limousine, smoking big cigars.
[ترجمه ترگمان]با لیموزین رانندگی کن و سیگار بزرگی می کشی
[ترجمه گوگل]در یک لیموزین راننده رانندگی به بالا و پایین ببرید، سیگار بزنید

13. This is causing the arm and shoulder to ride up and around the ribcage.
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که بازو و شانه به سمت بالا و دور قفسه سینه حرکت کنند
[ترجمه گوگل]این باعث می شود بازو و شانه به سوار شدن و در اطراف رباط ها

14. Shorts that ride up; This skirt keeps riding up my legs.
[ترجمه ترگمان]پسر شلوارکی - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]شلوارک هایی که سوار می شوند این دامن پاهای من را می سوزاند

پیشنهاد کاربران

معمولا دو تا معنی میده:
1. وقتی لباس بالا بره و بدنو اونجوری که باید نپوشونه
1. Your skirt has ridden up at the back.
2. برای حرکت به سمت کسی یا چیزی با حیوان ، دوچرخه یا موتورسیکلت
2. Julie rode up on a mustang.


کلمات دیگر: