• accept something unquestioningly; show disregard for something, treat something in an unappreciative manner
take it for granted
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
عادی دانستن، حق مسلم خود دانستن
باور داشتن
قدر ندانستن
ﺑﺪﯾﻬﯽ ~ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ، ﺣﻖ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ
بدون فکر، اطمینان حاصل کردن
بی چون و چرا پذیرفتن
قدر ندانستن، از کسی انتظار بی جا داشتن، بی چون و چرا پذیرفتن
همین طوری چیزی را به عنوان درست پذیرفتن
بدون فکر، اطیمنان حاصل کردن و همین طوری چیزی را به عنوان درست پذیرفتن
بدون فکر اطمینان حاصل پیدا کردن وهمینطوری چیزی را ب عنوان درست پذیرفتن
مسلم و تضمین شده فرض کردن چیزی
Accept sth true without thinking about it
بدیهی پنداشتن
قبول کردن چیزی بدون تفکر درباره آن
دربست قبول داشتن
بدیهی انگاشتن؛ به حساب نیاوردن
قدرچیزی راندانستن
ظاهرا دوستان معنی این اصطلاح رو با
take somebody/something for granted
اشتباه گرفتن، درواقع معانی این فریزال: قدرندانستن و انتظار بیجا داشتن از چیزی هست
ومعنی اصطلاح ( take it for granted ( that : مسلم فرض کردن چیزی بدون دلیل و مدرک میباشد
براساس دیکشنری #لانگمن.
دوستان لطف کنند معانی رو بطور واضح تر بیان کنند که برای کسی موجب گمراهی و سردرگمی نشه.
take somebody/something for granted
اشتباه گرفتن، درواقع معانی این فریزال: قدرندانستن و انتظار بیجا داشتن از چیزی هست
ومعنی اصطلاح ( take it for granted ( that : مسلم فرض کردن چیزی بدون دلیل و مدرک میباشد
براساس دیکشنری #لانگمن.
دوستان لطف کنند معانی رو بطور واضح تر بیان کنند که برای کسی موجب گمراهی و سردرگمی نشه.
باور داشتن چیزی
اطمینان داشتن
اطمینان داشتن
بدون فکراطمینان حاصل کردن و همینطور چیزی را به عنوان درست پذیرفتن
دست کم گرفتن
کسیکه خیالش از چیزی راحته و مطمینه اون کار انجام میشه .
بدون فکر چیزی را پذیرفتن
کلمات دیگر: