کلمه جو
صفحه اصلی

take leave

انگلیسی به فارسی

مرخصی، بدرود


انگلیسی به انگلیسی

• take a vacation, go on vacation

جملات نمونه

1. He has taken leave on half pay.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] او با نصف حقوق مرخصی گرفته است.
[ترجمه Koorosh] او مرخصی نصف حقوق گرفته است ( یعنی در حین مرخصی نه حقوق کامل میگیرد، نه بی حقوق است )
[ترجمه ترگمان]نیمی از پولش را از دست داده است
[ترجمه گوگل]او بازنشسته شده است

2. He decided the time had come to take leave of his home town.
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسید که وقتش رسیده که از شهر خود خارج شود
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت که وقت آن رسیده که شهر خود را ترک کند

3. Have you all taken leave of your senses?
[ترجمه ترگمان]عقلت را از دست دادی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما همه از حواس خود را ترک کرده اید؟

4. You want to marry him? Have you taken leave of your senses?
[ترجمه ترگمان]میخوای باه اش ازدواج کنی؟ عقلت را از دست داده ای؟
[ترجمه گوگل]شما می خواهید با او ازدواج کنید؟ آیا شما از حواس خود رها شده اید؟

5. He went away without taking leave.
[ترجمه ترگمان]بی آن که او را ترک کند از خانه خارج شد
[ترجمه گوگل]او بیرون رفت و رفت

6. With a nod and a smile, she took leave of her friends.
[ترجمه ترگمان]با سر تکان دادن و لبخند، از دوستانش جدا شد
[ترجمه گوگل]با یک نوازش و لبخند، او از دوستانش خارج شد

7. They looked at me as if I had taken leave of my senses.
[ترجمه ترگمان]طوری به من نگاه کردند که انگار حواسم را جمع کرده بودم
[ترجمه گوگل]آنها به من نگاه کردند، انگار رها از حواس من گرفته بودند

8. There's not much precedent for men taking leave when their baby is born.
[ترجمه ترگمان]برای مردانی که هنگام تولد نوزاد خود را ترک می کنند، هیچ سابقه ای وجود ندارد
[ترجمه گوگل]پیش از این برای پسران متولد شده، مقادیر بسیار زیادی وجود دارد

9. You can't take the children out sailing in this weather! Have you completely taken leave of your senses?
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی بچه ها رو از این هوا ببری بیرون کاملا عقلت را از دست داده ای؟
[ترجمه گوگل]شما در این آب و هوا نمی توانید بچه ها را بیرون ببرید! آیا شما کاملا از حواس خود را ترک کرده اید؟

10. I took leave and went out.
[ترجمه ترگمان]بیرون رفتم و بیرون رفتم
[ترجمه گوگل]من ترک کردم و رفتم

11. Why does she want to marry him? She must have taken leave of her senses.
[ترجمه ترگمان]چرا می خواهد با او ازدواج کند؟ حتما عقلش را از دست داده بود
[ترجمه گوگل]چرا او می خواهد با او ازدواج کند؟ او باید حواسش را جمع کند

12. Have you taken leave of your senses?
[ترجمه ترگمان]عقلت را از دست داده ای؟
[ترجمه گوگل]آیا شما از حواس خود رها شده اید؟

13. But frequently they appear to have taken leave of their senses when it comes to choosing the right sort of women.
[ترجمه ترگمان]اما اغلب به نظر می رسد که هنگام انتخاب نوع مناسب از زنان از حواس خود رها شده اند
[ترجمه گوگل]اما اغلب به نظر می رسد که آنها در مورد انتخاب نوع مناسب زنان استفاده می کنند

14. Her daughter had taken leave of her senses and her husband was never at home when he was needed.
[ترجمه ترگمان]دخترش از او جدا شده بود و شوهرش هرگز در خانه نبود که به او احتیاج داشت
[ترجمه گوگل]دخترش حواس خود را گرفته بود و زمانی که او مورد نیاز بود شوهرش هرگز در خانه نبود

15. But John had not taken leave of his senses.
[ترجمه ترگمان]اما جان حواس خود را رها نکرده بود
[ترجمه گوگل]اما جان از حواس خود نگرفت

پیشنهاد کاربران

مرخصی گرفتن

مرخصی گرفتن

The company allows its staff to take paid study leave
( گرفتن مرخصی تحصیلی باحقوق )

ترک کردن، رخصت طلبیدن یا رخصت گرفتن، جدا شدن، رها کردن، مرخصی گرفتن، از دست دادن چیزی و . . .


کلمات دیگر: