کلمه جو
صفحه اصلی

take it


1- فکر کردن، پنداشتن، تصور کردن، 2- تحمل کردن، تاب آوردن

انگلیسی به انگلیسی

• accept, think, understand; stand for

پیشنهاد کاربران

آن را بگیر

قبول کردن

برداشتن

پذیرفتن انتقاد
He's good at criticizing others but can't take it himself

به دست آوردن

a. to assume; believe
قبول کردن، باور کردن
مثال:
I take it you'll be back later

. b. to stand up to or endure criticism, abuse, harsh treatment, etc
تحمل کردن
مثال:
. I can’t take it when the weather is so hot


یقین داشتن

We can't just stay here and take it

نمیشه که همینجا بایستیم و هیچ کاری نکنیم /هیچی نگیم و بگذاریم هر چی میخوان بهمون بگن.

استفاده کردن

پذیرفتن


کلمات دیگر: