کلمه جو
صفحه اصلی

quilting


لحاف دوزی، پارچه ی لحافی، اجیده، کاراجیده، پنبه دار، پارچه لحافی

انگلیسی به فارسی

لحاف دوزی


پارچه‌ی لحافی، پارچه‌ی لحاف


رجوع شود به: quilting bee


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: material for making quilts or quilted fabric.

(2) تعریف: the act of making quilts.

• padding, soft material used as stuffing; act of sewing in a quilted design; act of making blankets from layers of fabric and soft padding

جملات نمونه

1. For centuries, quilting and patchwork have been popular needlecrafts.
[ترجمه ترگمان]قرن ها، quilting و وصله کاری مشهور بوده اند
[ترجمه گوگل]برای قرن ها، لباس های شسته شده و پچ کلاسیک از سوزن های محبوب استفاده شده است

2. The quilt has pretty, scalloped edges and intricate quilting.
[ترجمه ترگمان]لحاف خوب و چسبان و quilting پیچیده است
[ترجمه گوگل]چنگال دارای لبه های زیبا، لبه های ناگهانی و پیچیده پیچیده است

3. Simple quilting or through stitching is only used on cheaper bags which are intended for summer use only.
[ترجمه ترگمان]لباس های ساده و یا through ساده فقط در کیسه های ارزان تر بکار می رود که تنها برای استفاده از تابستان در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]ساده و یا از طریق دوخت تنها در کیسه های ارزان تر است که فقط برای استفاده در تابستان استفاده می شود

4. My grandmother initiated me into the mysteries of quilting.
[ترجمه ترگمان]مادربزرگم من رو به اسرار of معرفی کرد
[ترجمه گوگل]مادربزرگ من مرا را به اسرار آمیزه های لباس پوشید

5. Green plastic quilting pads the walls, an enormous mirror on the ceiling reflects a similarly-sized double bed.
[ترجمه ترگمان]quilting پلاستیکی سبز در دیوارها، یک آیینه بزرگ روی سقف، تخت دو جداره مشابهی را منعکس می کند
[ترجمه گوگل]پرده های پلاستیکی سبز دیوارها، یک آینه بزرگ در سقف، یک تخت دوتایی مشابه را نشان می دهد

6. Specialists in quilting, patchwork, applique and curtain making.
[ترجمه ترگمان]متخصصانی در quilting، patchwork، applique و پرده making
[ترجمه گوگل]متخصصان در رختخواب، پچ، آجری و پرده

7. Construction: a double layer construction using offset quilting helps to minimise cold spots.
[ترجمه ترگمان]ساخت: یک ساخت لایه دوگانه با استفاده از quilting جبران سازی به کمینه سازی نقاط سرما کمک می کند
[ترجمه گوگل]ساخت یک ساختار دو لایه با استفاده از عینک آفتابی کمک می کند تا لکه های سرد را به حداقل برسانید

8. By random assignment, he landed in the quilting group.
[ترجمه ترگمان]او به طور تصادفی در گروه quilting فرود آمد
[ترجمه گوگل]با انتساب تصادفی، او در گروه رختشویی فرود آمد

9. So you can see the background quilting design.
[ترجمه ترگمان]پس شما می توانید زمینه طراحی quilting را ببینید
[ترجمه گوگل]بنابراین شما می توانید طرح پس زمینه quilting را ببینید

10. Products wanted: Quilting machines, mattress machines, computer parts, non - woven fabrics and any other related items.
[ترجمه ترگمان]محصولات مورد نیاز: ماشین های quilting، ماشین های تشک، قطعات کامپیوتری، پارچه های non و دیگر اقلام مرتبط
[ترجمه گوگل]محصولات مورد نیاز ماشین آلات کویلینگ، ماشین آلات تشک، قطعات کامپیوتر، پارچه های غیر بافته شده و سایر موارد مرتبط

11. Display through simulation of quilting and embroidery; Auto pick - up needle and orientation brake system.
[ترجمه ترگمان]نمایش را از طریق شبیه سازی of و گلدوزی، سوزن زدن خودکار و سیستم ترمز جهت یابی نمایش دهید
[ترجمه گوگل]نمایش از طریق شبیه سازی quilting و گلدوزی؛ سیستم ترمز اتوماتیک سوزن و جهت گیری

12. When quilting is over, the machine go back to the start postion.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که quilting تمام می شود، ماشین به the شروع می شود
[ترجمه گوگل]وقتی ماشین لباسشویی تمام می شود، ماشین به عقب شروع می شود

13. To provide additional warmth e g . quilting.
[ترجمه ترگمان]برای فراهم آوردن حرارت بیشتر به عنوان مثال quilting
[ترجمه گوگل]برای ارائه گرمایش اضافی e g quilting

14. And quilting is more complicated than it may seem.
[ترجمه ترگمان]و quilting پیچیده تر از آن است که به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]و quilting پیچیده تر از آن ممکن است به نظر می رسد

پیشنهاد کاربران

گلدوزی، لحافدوزی


کلمات دیگر: