بطور ناهموار
raggedly
بطور ناهموار
انگلیسی به فارسی
لکه دار
انگلیسی به انگلیسی
• in a tattered manner, shabbily
جملات نمونه
1. He was breathing raggedly, mouth open.
[ترجمه ترگمان]سخت نفس می کشید، دهانش باز مانده بود
[ترجمه گوگل]او تنفس شد و دهان باز کرد
[ترجمه گوگل]او تنفس شد و دهان باز کرد
2. She was breathing raggedly.
[ترجمه ترگمان]با نفسی تازه نفس می کشید
[ترجمه گوگل]او تنفس شد
[ترجمه گوگل]او تنفس شد
3. The band performed raggedly because they were nervous to be in a recording studio.
[ترجمه ترگمان]گروه کار سختی را انجام داد، زیرا عصبی بودند که در یک استودیوی ضبط حضور داشته باشند
[ترجمه گوگل]این گروه به شدت از کار افتاده بود زیرا آنها در یک استودیوی ضبط عصبی بودند
[ترجمه گوگل]این گروه به شدت از کار افتاده بود زیرا آنها در یک استودیوی ضبط عصبی بودند
4. Haggard and pale, shabbily or raggedly dressed, their and down at heel, they slouched past.
[ترجمه ترگمان]نحیف و رنگ پریده، با لباس های مندرس و عبوس، و down که در پاشنه خوابیده بودند، از کنار آن ها گذشتند
[ترجمه گوگل]شلوغ و پریشان، شفق و یا لباس پوشیدنی، و پایین آنها در پاشنه، آنها گذشته گذشته
[ترجمه گوگل]شلوغ و پریشان، شفق و یا لباس پوشیدنی، و پایین آنها در پاشنه، آنها گذشته گذشته
5. The crowd was shouting raggedly now, instead of in chorus as at first.
[ترجمه ترگمان]اکنون مردم به جای آن که دسته جمعی با هم برقصند، فریاد می زدند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر جمعیت به جای اینکه در ابتدا با هم درگیر شوند، فریاد کشیدند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر جمعیت به جای اینکه در ابتدا با هم درگیر شوند، فریاد کشیدند
6. A stone wall trails raggedly through the woods.
[ترجمه ترگمان]یک دیوار سنگی از وسط جنگل عبور می کند
[ترجمه گوگل]مسیرهای سنگی دیوار از طریق جنگل به هم ریخته شده است
[ترجمه گوگل]مسیرهای سنگی دیوار از طریق جنگل به هم ریخته شده است
7. Some people tried to sing, but their voices soon died raggedly away.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم سعی می کردند آواز بخوانند، اما طولی نکشید که آن ها خیلی زود از هم جدا شدند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم سعی داشتند آواز بخوانند، اما صدای آنها خیلی زود از بین رفت
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم سعی داشتند آواز بخوانند، اما صدای آنها خیلی زود از بین رفت
8. Instead he was standing in front of the Speaker, showing him a raggedly little scrap of paper.
[ترجمه ترگمان]به جای آن در مقابل رئیس مجلس ایستاده بود و تکه کاغذ کوچکی از کاغذ را به او نشان می داد
[ترجمه گوگل]در عوض او در مقابل سخنران ایستاده بود، به او یک قطعه کاغذ ضعیف را نشان داد
[ترجمه گوگل]در عوض او در مقابل سخنران ایستاده بود، به او یک قطعه کاغذ ضعیف را نشان داد
9. I took the cigarette he offered, drawing at it raggedly.
[ترجمه ترگمان]سیگاری را که به من تعارف کرده بود برداشتم و ناشیانه نقاشی کردم
[ترجمه گوگل]من سیگار را به او پیشنهاد دادم، آن را با زحمت کشیدم
[ترجمه گوگل]من سیگار را به او پیشنهاد دادم، آن را با زحمت کشیدم
کلمات دیگر: