کلمه جو
صفحه اصلی

tailback


(فوتبال امریکایی - خط تهاجم) بک تهاجم

انگلیسی به فارسی

(فوتبال آمریکایی- خط تهاجم) بک تهاجم


انگلیسی به انگلیسی

• player who is stationed farthest behind the scrimmage line; position played by the tailback (football); long line of traffic that stretches back from an intersection or other obstacle (british)
a tailback is a long queue of traffic stretching back along a road, moving very slowly or not at all, for example because of road works or an accident.

جملات نمونه

1. We have to shunpike there's a tailback in the city.
[ترجمه ترگمان]ما باید به shunpike در شهر tailback
[ترجمه گوگل]ما باید شینپایک داشته باشیم که در شهر وجود دارد

2. Yesterday there was a four-mile tailback on the main road into the city after a crash involving a truck and a car.
[ترجمه ترگمان]دیروز بعد از سقوط یک کامیون و یک خودرو، یک tailback چهار مایلی در جاده اصلی وارد شهر شد
[ترجمه گوگل]دیروز پس از سقوط یک کامیون و یک ماشین، در جاده اصلی به شهر، یک جرقه چهار مایلی به شهر وارد شد

3. By spring practice, tailback Skip Hicks is expected to be fully recovered from knee injuries.
[ترجمه ترگمان]با تمرین بهاره، انتظار می رود tailback از هیکس به طور کامل از آسیب های زانو بهبود یابد
[ترجمه گوگل]با تمرین بهار، انتظار می رود تاخیر انداز پرش هیکس به طور کامل از آسیب های زانو بهبود یابد

4. Terry Battle, normally the No. 2 tailback, played briefly because of an ankle injury.
[ترجمه ترگمان](تری Battle)، معمولا شماره ۲ tailback، به خاطر جراحت قوزک پا، به طور خلاصه بازی می کند
[ترجمه گوگل]Terry Battle، به طور معمول شماره 2، به دلیل آسیب مچ پا به طور خلاصه بازی کرد

5. Senior tailback Jermaine Ashley carried the load with 11 carries for 67 tough yards and three touchdowns.
[ترجمه ترگمان]اشلی Jermaine سال آخر، اشلی این بار را با حمل و نقل یازده متر و سه متر و سه متر بالا برد
[ترجمه گوگل]جریمین اشلی، دمپایی ارشد، بار را با 11 بار حمل و نقل برای 67 مکان سخت و سه زمین لرزه حمل کرد

6. He lined up at running back and tailback.
[ترجمه ترگمان]پشت سر هم چین و چروک افتاده بود
[ترجمه گوگل]او در حال بازگشت به عقب و دمپایی قرار داشت

7. Because of the crash, there's a six mile tailback on the motorway from junction four.
[ترجمه ترگمان]به خاطر تصادف، ۶ مایل در اتوبان چهار میل فاصله دارد
[ترجمه گوگل]به دلیل سقوط، یک جاده شش مایل در بزرگراه از بندر چهار وجود دارد

8. According to the domestic media, a tailback of more than 000 new cars formed behind one inspection office in Beiyuan, northern Beijing.
[ترجمه ترگمان]براساس گزارش رسانه های داخلی، بیش از ۱۰۰۰۰ اتومبیل جدید پشت یک دفتر بازرسی در Beiyuan واقع در شمال پکن تشکیل شده اند
[ترجمه گوگل]به گفته رسانه های داخلی، یک خودروی جدید بیش از 000 خودرو جدید در پشت یک دفتر بازرسی در Beyyuan، شمال پکن تشکیل شده است

9. It took a couple of hours for the two-mile tailback to clear.
[ترجمه ترگمان] دو ساعت طول کشید تا واضح بشه
[ترجمه گوگل]چند ساعت طول کشید تا دور تا دور دو مایل را روشن کرد

10. The pile-up happened in thick fog and caused a seven-mile tailback on the motorway.
[ترجمه ترگمان]توده آن ها در مه غلیظ اتفاق افتاد و در اتوبان هفت مایل راه افتاد
[ترجمه گوگل]انفجار رخ داده در مه و ضخامت هفت مایل در بزرگراه

11. But flustered John's ordeal only ended when police went to investigate what was causing the two-mile tailback near Gateshead.
[ترجمه ترگمان]اما وقتی که پلیس برای تحقیق در مورد اینکه چه چیزی باعث tailback دو مایل در نزدیکی گیتس هد شد، کار شاق و آشفته جان به پایان رسید
[ترجمه گوگل]اما آزمایش جفری جان تنها زمانی پایان یافت که پلیس برای تحقیق درباره آنچه که باعث عقب نشینی دو مایل در نزدیکی گیتسدد شد، به بررسی آن پرداخت

12. Tomlinson may have supplanted Mississippi's Deuce McAllister as the top-rated tailback.
[ترجمه ترگمان]لاگرانژ ممکن است در حالی که tailback رده بالای می سی سی پی را تحت تاثیر قرار داده باشد در جای دیگری قرار گیرد
[ترجمه گوگل]تاملینسون ممکن است Deuce McAllister می سی سی پی را به عنوان دنده عقب بالا معرفی کرده است

13. When Crowley had watched the first thirty mile long tailback he'd experienced the lovely warm feeling of a bad job well done.
[ترجمه ترگمان]وقتی که کراولی سی مایل اول را نگاه کرده بود، احساس گرم و دوست داشتنی شغلی را که به خوبی انجام داده بود، تجربه کرده بود
[ترجمه گوگل]وقتی کرولی اولین جفت مچ دستش را به مدت 30 دقیقه تماشا کرد، احساس خوبی را احساس می کرد که کار بدی انجام می داد

پیشنهاد کاربران

ترافیک سنگین و طولانی

ترافیک بسیار کند و طولانی

راه بندان طولانی در اثر تصادف زنجیره ای

صف طولانی از ماشین


ازدحام سنگین ماشینها


کلمات دیگر: