کلمه جو
صفحه اصلی

take advantage of

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to exploit (a weakness or opportunity).
مشابه: exploit, impose on, impose upon, prey, use

(2) تعریف: to profit from or make use of.
مشابه: avail oneself of, embrace, enjoy, exploit

- She took advantage of the chance to go to college.
[ترجمه ترگمان] او از این فرصت استفاده کرد تا به دانشگاه برود
[ترجمه گوگل] او از فرصتی برای رفتن به کالج استفاده کرد

• use to one's own benefit and to the other's detriment

جملات نمونه

1. Subscribers to the magazine can take advantage of this special offer.
[ترجمه یگانه] مشتریان این مجله میتوانند از این پشنهاد ویژه به بهترین نحو بهره مند شوند
[ترجمه ترگمان]مشترکین این مجله می توانند از این پیشنهاد ویژه بهره مند شوند
[ترجمه گوگل]مشترکین مجله می توانند از این پیشنهاد ویژه استفاده کنند

2. Take advantage of weekends to pretend you're happy for a couple days.
[ترجمه ترگمان]از تعطیلات آخر هفته ها استفاده کنید تا وانمود کنید برای چند روز خوشحال هستید
[ترجمه گوگل]از فرصتهای تعطیلات آخر هفته استفاده کنید تا وانمود کنید که برای چند روز خوشحال هستید

3. Take advantage of the opportunities coming your way in a couple of months.
[ترجمه ترگمان]از فرصت های موجود در طی چند ماه استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از فرصت هایی که طی چند ماه به دست می آید استفاده کنید

4. Take advantage of our special off-season fares.
[ترجمه ترگمان]از کرایه مخصوص فصل ما بهره ببرید
[ترجمه گوگل]از کرایه های مخصوص خارج از فصل ما استفاده کنید

5. It's unfair to take advantage of other people's misfortunes.
[ترجمه ترگمان]این منصفانه نیست که از شر بقیه مردم سو استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]این غیرمنصفانه است که از بدبختی های دیگران استفاده کنید

6. He never seems to notice when people take advantage of him.
[ترجمه ترگمان]او هیچ وقت متوجه نمی شود که مردم از او سو استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]هرگز به نظر نمی رسد که مردم از او استفاده کنند

7. If you appear to be soft, people take advantage of you.
[ترجمه ترگمان]اگر به نظر مهربان باشید، مردم از شما سو استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]اگر به نظر می رسید نرم است، مردم از شما استفاده می کنند

8. To take advantage of this extra bonus offer, simply tick the box on your order form.
[ترجمه ترگمان]برای استفاده از این پیشنهاد پاداش اضافی، تنها تیک مربع را روی فرم سفارش خود بزنید
[ترجمه گوگل]برای استفاده از این پیشنهاد اضافی جایزه، به سادگی جعبه در فرم سفارش خود را تیک بزنید

9. Studios are rushing out monster movies to take advantage of our new-found enthusiasm for dinosaurs.
[ترجمه ترگمان]Studios فیلم های هیولایی را برای استفاده از شور و شوق our برای دایناسورها استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]استودیوها از فیلم های هیولا عجله می کنند تا بتوانند از شور و شوق جدید خود برای دایناسورها استفاده کنند

10. I want to take advantage of your lifetime of scholarship.
[ترجمه ترگمان]من می خوام از دوران your بهره ببرم
[ترجمه گوگل]من می خواهم از زندگی شما در زمینه بورس تحصیلی استفاده کنم

11. We clapped on more sail,to take advantage of the fresh wind.
[ترجمه ترگمان]ما به بادبان تکیه دادیم تا از باد تازه استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]ما بر روی بادبان بیشتری فریاد زدیم تا از باد تازه استفاده کنیم

12. Industrialists must move fast to take advantage of new opportunities in Eastern Europe.
[ترجمه MohaMMad] فعالین بخش صنعت باید برای بهربرداری از فرصت های جدید بوجود آمده در اروپای شرقی سریع دست بکار شوند.
[ترجمه ترگمان]صنعتگران باید به سرعت حرکت کنند تا از فرصت های جدید در اروپای شرقی بهره مند شوند
[ترجمه گوگل]صنعتگران باید سریعا به استفاده از فرصت های جدید در اروپای شرقی حرکت کنند

13. Firms that fail to take advantage of the new technology will go out of business.
[ترجمه ترگمان]شرکت هایی که از مزیت فن آوری جدید بهره مند نیستند از کسب وکار خارج می شوند
[ترجمه گوگل]شرکت هایی که از تکنولوژی جدید استفاده نمی کنند، از کار بیرون می آیند

14. I thought I'd take advantage of the sports facilities while I'm here.
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم تا اینجا هستم از امکانات ورزشی استفاده کنم
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که من در حال حاضر از امکانات ورزشی استفاده می کنم

پیشنهاد کاربران

. . . . . . . . . . . Drive the ( greatest ) advantage from

به معنای سو استفاده جنسی کردن هم هست

( make good use of the opportunities offered by ( something
make use of

به خوبی استفاده کردن ( حداکثر استفاده رو از چیزی کردن )

بهره بردن, استفاده کردن

بهره برداری/بهره گیری/بهره کشی/بهره مندی/بهره وری/بهره جویی از، سود جستن از، سودجویی/سواستفاده کردن از، منتفع شدن از, انتفاع از

نهایت استفاده را از چیزی بردن

بهینه استفاده کردن/نهایت استفاده

سو استفاده کردن / استفاده درست کردن

استفاده کردن از شانس و فرصت

سو استفاده کردن از. . . . . .

نهایت استفاده را از فرصت بردن

بهره بردن
کسب استفاده
فرصت طلبی
استفاده از مزیت . . . take advantage of



استفاده کردن از یک مزیت. . . استفاده کردن

We tried to take advantage of the prevailing south - westerly winds


کلمات دیگر: