1. He looked so downcast I took pity on him.
[ترجمه ترگمان]خیلی افسرده به نظر می رسید و دلم به حال او می سوخت
[ترجمه گوگل]او به طرز خفیفی نگاه کرد و به او افتخار کرد
2. I took pity on her and lent her the money.
[ترجمه ترگمان]به او ترحم کردم و پول را به او قرض دادم
[ترجمه گوگل]من از او دلسرد شدم و او پول را به من داد
3. They took pity on the stray cat and fed it.
[ترجمه ترگمان]به گربه ولگرد رحم کردند و آن را سیر کردند
[ترجمه گوگل]آنها ترجیح دادند گربه ولگردی کنند و آن را تغذیه کنند
4. Sooner or later someone would take pity on the poor wallflower and ask her to dance.
[ترجمه ترگمان]دیر یا زود یک نفر به تنها می ماند و از او برای رقص دعوت می کرد
[ترجمه گوگل]دیر یا زود کسی به دلخواه ضعیف دل میبندد و از او بخواهد رقص بخورد
5. I took pity on him and allowed him to stay.
[ترجمه ترگمان]من به او رحم کردم و به او اجازه دادم که بماند
[ترجمه گوگل]من او را تسلیم کردم و به او اجازه دادم بمانم
6. He looked so dispirited I took pity on him.
[ترجمه ترگمان]به قدری ناراحت به نظر می رسید که دلم به حال او می سوخت
[ترجمه گوگل]او به طرز محکمی نگاه کرد و از او دلداری داد
7. I was toiling up the hill with four heavy bags when he took pity on me.
[ترجمه ترگمان]وقتی روی تپه با چهار کیف سنگین کار می کردم که او به من رحم کرد
[ترجمه گوگل]وقتی تسلیم شدم با چهار کیسه سنگین وارد تپه شدم
8. No woman had ever felt the need to take pity on him before.
[ترجمه ترگمان]هیچ زنی تا به حال حس ترحم نسبت به او را احساس نکرده بود
[ترجمه گوگل]هیچ زن تا به حال احساس نیاز به تاسف او را قبل از
9. She stood feeling lost until an elderly man took pity on her.
[ترجمه ترگمان]تا این که یک مرد مسن به او رحم کرد، خود را باخته بود
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که مرد سالخورده به او تاسف نیافت، ایستاد احساس گرسنگی کرد
10. He sounded so upset that Leah started to take pity on him.
[ترجمه ترگمان]اون خیلی ناراحت به نظر می رسید که لیا به او رحم کرد
[ترجمه گوگل]او چنان ناراحت بود که لای شروع به تاسف کرد
11. The Selection Committee has taken pity on Arizona.
[ترجمه ترگمان]کمیته انتخاب به آریزونا رحم کرده است
[ترجمه گوگل]کمیته انتخاب برای آریزونا تسلیم شده است
12. The Nonconforming preachers took pity on the poor people left behind and ministered to them in their distress.
[ترجمه ترگمان]وعاظ nonconforming به مردم فقیری که پشت سر گذاشته بودند و به آن ها در پریشانی و پریشانی خود پناه برده بودند، دلسوزی کردند
[ترجمه گوگل]واعظان غیرقانونی از مردم فقیر پشت سر گذاشتند و به سختی به آنها خدمت می کردند
13. Finally, a truck driver took pity on us and gave us a ride.
[ترجمه ترگمان]بالاخره، یک راننده کامیون به ما رحم کرد و به ما سواری داد
[ترجمه گوگل]در نهایت، یک راننده کامیون ما را تسلیم کرد و به ما سوار کرد