کلمه جو
صفحه اصلی

tainted

انگلیسی به فارسی

خراب شده، لکه دار کردن، رنگ کردن، الوده شدن، ملوث کردن، فاسد کردن، عفونی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• something that is tainted is spoiled because it contains an undesirable quality.

جملات نمونه

1. Baker argues that his trial was tainted by negative publicity.
[ترجمه ترگمان]بیکر استدلال می کند که محاکمه وی با تبلیغات منفی لکه دار شده است
[ترجمه گوگل]بیکر استدلال می کند که محاکمه او توسط تبلیغ منفی آسیب دیده است

2. His political reputation is tainted by the matter.
[ترجمه ترگمان]شهرت سیاسی او براثر این موضوع لکه دار شده است
[ترجمه گوگل]شهرت سیاسی او به این موضوع آسیب می زند

3. His reputation was permanently tainted by the financial scandal.
[ترجمه Meti] رسوایی مالی شهرت او را برای همیشه تحت الشعاع قرار داد.
[ترجمه ترگمان]شهرت او برای همیشه از رسوایی مالی لکه دار شده بود
[ترجمه گوگل]شهرت او به طور دائم توسط رسوایی مالی آسیب دیده است

4. Opposition leaders said that the elections had been tainted by corruption.
[ترجمه ترگمان]رهبران اپوزیسیون گفتند که این انتخابات با فساد آلوده شده است
[ترجمه گوگل]رهبران مخالف گفتند که انتخابات به دلیل فساد صورت گرفته است

5. His mind was tainted with evil thoughts.
[ترجمه ترگمان]ذهنش با افکار شیطانی آلوده شده بود
[ترجمه گوگل]ذهن او با افکار بد مخدوش شده بود

6. Not a whiff of scandal has ever tainted his private life.
[ترجمه ترگمان]هیچ اثری از رسوایی تا به حال زندگی خصوصیش رو لکه دار نکرده
[ترجمه گوگل]هیچ صدایی از رسوایی تا به حال زندگی خصوصی اش را نابود نکرده است

7. His reputation was tainted by the scandal.
[ترجمه ترگمان]شهرتش به خاطر رسوایی آلوده شده بود
[ترجمه گوگل]شهرت او توسط رسوایی متورم شد

8. Reading bad books tainted his mind.
[ترجمه ترگمان]خواندن کتاب های بد ذهن او را لکه دار کرده بود
[ترجمه گوگل]خواندن کتاب های بد ذهن خود را از بین برد

9. The administration was tainted with scandal.
[ترجمه ترگمان]دولت به رسوایی آلوده شده بود
[ترجمه گوگل]دولت با رسوایی مبهوت شد

10. He came out only slightly tainted by telling millions of viewers he and his wife had had marital problems.
[ترجمه ترگمان]او تنها با گفتن میلیون ها بیننده که او و همسرش مشکلات زناشویی داشتند، تنها اندکی آلوده شد
[ترجمه گوگل]او با کمی مبهوت گفتن به میلیون ها نفر از بینندگان او و همسرش مشکلات زناشویی داشت

11. The lake water is tainted with chemicals from the factory.
[ترجمه ترگمان]آب دریاچه با مواد شیمیایی کارخانه آلوده شده است
[ترجمه گوگل]آب دریاچه با مواد شیمیایی از کارخانه آسیب دیده است

12. The water had been tainted with a deadly toxin.
[ترجمه ترگمان]آب آلوده به سم مرگبار شده بود
[ترجمه گوگل]آب با سمی کشنده از بین رفته بود

13. He was considered tainted by association with the corrupt regime.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر ارتباط با رژیم فاسد در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]او با ارتباط با رژیم فاسد ضایع شد

14. The human disease occurred after people ate tainted beef products.
[ترجمه ترگمان]بیماری انسان بعد از خوردن گوشت فاسد گوشت رخ داد
[ترجمه گوگل]بیماری انسان پس از غذا خوردن گوشت گاو مصرف می شود

15. Tainted meat and poultry cause thousands of illnesses and hundreds of deaths each year.
[ترجمه ترگمان]خوردن گوشت و ماکیان باعث مرگ هزاران تن و صدها کشته در هر سال می شود
[ترجمه گوگل]گوشت قرمز و مرغ باعث ایجاد هزاران بیماری و صدها مرگ در هر سال می شود

پیشنهاد کاربران

آلوده، کثیف

لکه دار کرد

لکه دار، مخدوش

ب معنی ضعیف . کثیف و لکه دار ک در جملات مختلف معنی اون تغییر میکنه .
مثل ی تیکه از اهنگ Criminal ک میگه :
He is a bad boy with a tainted heart
ینی :
اون ی پسر بده با قلبی ضعیف .
اینجا ب معنی " ضعیفه "

خدشه دار


کلمات دیگر: