کلمه جو
صفحه اصلی

ragtag


طبقات پست اجتماع، اراذل، کور و کچل ها، واماندگان، واخورده های اجتماع (ragtag and bobtail هم می گویند)، توده طبقات پست، اجامر

انگلیسی به فارسی

طبقات پست اجتماع، اراذل، کور و کچلها، واماندگان، واخوردههای اجتماع (ragtag and bobtail هم می‌گویند)


گردنبند


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: shaggy, unkempt, or decrepit; in poor condition; ramshackle.

• rabble, mob, riffraff, masses

جملات نمونه

1. The village was guarded by a ragtag group of soldiers.
[ترجمه ترگمان]دهکده توسط گروهی از سربازان محافظت می شد
[ترجمه گوگل]این روستا توسط گروهی از سربازان محافظت شد

2. He arrived with a ragtag collection of friends.
[ترجمه ترگمان]با گروهی از دوستان رسید
[ترجمه گوگل]او با مجموعه ای از دوستانش وارد شد

3. Its slopes were covered by a ragtag collection of shanties.
[ترجمه ترگمان]دامنه های آن توسط یک مجموعه از کلبه ها پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]دامنه های آن توسط مجموعه ای از لباس های شیک پوشانده شده است

4. The image of ragtag Vietminh guerrillas persisted, but it was pure romanticism.
[ترجمه ترگمان]تصویر of Vietminh سماجت می ورزید، اما این romanticism pure بود
[ترجمه گوگل]تصویری از چریک های راتتان ویتمینش همچنان ادامه داشت، اما رمانتیک خالص بود

5. His ragtag collection of friends means more to him than I do.
[ترجمه ترگمان]ragtag از دوستان برای او بیشتر از من ارزش دارد
[ترجمه گوگل]جمع آوری دوستانش از دوستان من به او بیشتر از من کمک می کند

6. But in an almost Biblical miracle, the ragtag Jewish forces defeated the combined Arab might.
[ترجمه ترگمان]اما در یک معجزه در کتاب مقدس، این افراد این افراد عرب را شکست دادند
[ترجمه گوگل]اما در یک معجزه تقریبا کتاب مقدس، نیروهای یهودی نشین، قدرت مشترک عرب را شکست دادند

7. Under the peace agreement, the Maoists' ragtag bunch of guerrillas was supposed to be integrated with the proper army.
[ترجمه ترگمان]تحت قرارداد صلح، مائوییست ها گمان می کردند که یک گروه از چریک ها با ارتش مناسب ادغام شده اند
[ترجمه گوگل]بر اساس توافق صلح، گروهی از چریک های مائوئیست ها باید با ارتش مناسب ادغام شوند

8. Because there's a ragtag group of rebels facing an evil regime and their greatest hope may be the fighting fury of robots they assemble out of the scrap heap.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که یک گروه از شورشیان با یک رژیم شیطانی رو به رو هستند و بزرگ ترین امیدشان این است که با fury از روبات ها دور هم جمع شوند
[ترجمه گوگل]از آنجایی که گروهی از شورشیان با یک رژیم شرور مواجه شده اند و بزرگترین امیدشان ممکن است خشم مبارزه ای از روبات هایی که از پشته ی قراضه جمع می شوند، باشد

9. Now, from the left, comes a ragtag assortment of college kids, labor unionists, conspiracy theorists and others who've taken to the streets in protests dubbed "Occupy Wall Street.
[ترجمه ترگمان]حالا از سمت چپ، یک گروه از کودکان کالج، اتحادیه های کارگری، نظریه پردازان توطئه و برخی دیگر که در تظاهرات اعتراضی به \"وال استریت استریت\" به خیابان ها ریخته اند، قرار دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، از سمت چپ، مجموعه ای از بچه های کالج، اتحادیه های کارگری، نظریه پردازان توطئه و دیگران است که در اعتراضات به نام 'اشغال وال استریت' نامزد شده اند

10. It was a luxury the 9 ragtag team obviously could not afford.
[ترجمه ترگمان]این یک کالای لوکس بود که تیم آ به طور واضح استطاعت آن را نداشت
[ترجمه گوگل]این یک لوکس بود و نه 9 تیم ragtag به وضوح نمی توانست هزینه کند

11. It was a luxury the ragtag team obviously could not afford.
[ترجمه ترگمان]این یک کالای لوکس بود که این تیم به طور واضح استطاعت آن را نداشت
[ترجمه گوگل]این یک لوکس بود که تیم برنابا نمی توانست بپردازد

12. It was a luxury ragtag team obviously could not afford.
[ترجمه ترگمان]این یک تیم لوکس بود که ظاهرا توان مالی آن را نداشت
[ترجمه گوگل]این یک تیم لوکس لوگر بود که به وضوح نمی توانست هزینه کند

13. The pleasure of leading the ragtag and bobtail proves but so-so, compared with the pleasure of commanding the House of Commons.
[ترجمه ترگمان]لذت رهبری the و bobtail این را ثابت می کند، در مقایسه با لذت فرمانده مجلس عوام
[ترجمه گوگل]لذت بردن از رهبر و بتائیل ثابت می کند اما بنابراین، در مقایسه با لذت بردن از فرماندهی مجلس عوام

14. The rebels are a ragtag force.
[ترجمه ترگمان]شورشیان، ragtag هستند
[ترجمه گوگل]شورشیان نیروی انفجاری هستند


کلمات دیگر: