کلمه جو
صفحه اصلی

radiolucent


(عبور دهنده ی اشعه ی ایکس و غیره) پرتو گذران، پرتو رسان

انگلیسی به فارسی

(عبور دهندهی اشعه‌ی ایکس و غیره) پرتو گذران، پرتو رسان


رادیولوسنت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: radiolucency (n.)
• : تعریف: showing little or no resistance to x-rays or other forms of radiant energy.

• transparent to radiation, allowing radiation to pass through

جملات نمونه

1. Objective:To improve X ray diagnostic accuracy of radiolucent foreign body in respiratory tract in children.
[ترجمه ترگمان]هدف: بهبود دقت تشخیص اشعه ایکس بدن خارجی radiolucent در مجاری تنفسی در کودکان
[ترجمه گوگل]هدف بهبود دقت تشخیصی اشعه X رادیولوسنتر خارجی در دستگاه تنفسی در کودکان است

2. On a radiolucent arm board, the forearm is pronated and the wrist, flexed.
[ترجمه ترگمان]روی یک تابلوی کوچک بازو، ساعد دست و مچ دست و مچ دست را خم کرده بود
[ترجمه گوگل]در یک هیئت مدیره رادیولوسنت، ساعد برداشته شده و مچ دست، خم شده است

3. Because of the thin radiolucent stripe surrounding the diverticulum, the appearance on an upper gastrointestinal series has also been described as the halo sign .
[ترجمه ترگمان]به دلیل نوار باریک radiolucent اطراف the، ظاهر روی یک سری دستگاه گوارش بالایی نیز به عنوان نماد هاله توصیف شده است
[ترجمه گوگل]به علت نوار نازک رادیولوسنت اطراف دیورتیکولوم، ظاهر شدن در مجموعه های دستگاه گوارش فوقانی نیز به عنوان علامت هاله شناخته شده است

4. The patient has a radiolucent lesion below the molar teeth in the right mandible.
[ترجمه ترگمان]بیمار ضایعه بزرگی در فک درست فک درست دارد
[ترجمه گوگل]بیمار دچار ضایعه رادیولوژیک زیر دندان مولر در مچ پای راست است

5. ObjectiveTo explore the mammography findings and cause of radiolucent ring and its diagnostic value in the benign and malignant lesions.
[ترجمه ترگمان]یافته ها، یافته های ماموگرافی را مورد بررسی قرار می دهند و باعث ایجاد حلقه radiolucent و ارزش تشخیصی آن در ضایعات بی خطر و بدخیم می گردند
[ترجمه گوگل]هدف: کشف یافته های ماموگرافی و علت حلقه رادیولوسنت و ارزش تشخیصی آن در ضایعات خوش خیم و بدخیم است

6. Results CT revealed a fat compatible radiolucent mass continuous with the orbital fat in the superior temporal quadrant of the orbit.
[ترجمه ترگمان]نتایج CT نشان دهنده یک جرم radiolucent سازگار با چربی اوربیتال در ربع زمانی برتر مدار است
[ترجمه گوگل]نتایج CT نشان داد که یک توده رادیولوسن چربی سازگار با چربی مدار در محدوده زمانی عالی از مدار است

7. RESULTS AND CONCLUSION: Favorable osseointegration was formed rapidly and no X-ray radiolucent area around the implants was observed in 15implants.
[ترجمه ترگمان]نتایج و نتیجه گیری: مطلوب مطلوب شکل گرفت و هیچ ناحیه radiolucent پرتو ایکس در اطراف ایمپلانت ها در ۱۵ ایمپلانت مشاهده شد
[ترجمه گوگل]نتایج و نتیجه گیری آسپیرینگی مطلوب به سرعت در حال شکل گیری بود و هیچ اشعه ایکس رادیولوسنت اطراف ایمپلنت در 15 نمونه مشاهده نشد

8. Results On plain film, ME appeared as a line or lamellar radiolucent shadow; on HRCT, it clearly displayed as gas density shadow and gas-drawing-up mediastinal structure.
[ترجمه ترگمان]نتایج در فیلم ساده، من به عنوان یک خط یا سایه radiolucent لایه ای به نظر می رسد؛ در HRCT، به وضوح به عنوان سایه چگالی گاز و ساختار - - up نمایش داده می شود
[ترجمه گوگل]نتایج بر روی فیلم ساده، ME به عنوان یک سایه رادیولوزن خطی یا لامالر ظاهر شد؛ در HRCT، به وضوح به عنوان سایه چگالی گاز و ساختار mediastinal گاز طراحی شده است

9. Objective:To study the diagnostic value of the different imaging way for the ureteral radiolucent calculi.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه ارزش تشخیصی روش تصویربرداری متفاوت برای جبرهای پردازه جبری
[ترجمه گوگل]هدف: برای بررسی ارزش تشخیصی روش تصویربرداری مختلف برای شمارش رادیولوکورتهای مدفوع

10. Interventions: All operatively treated scapular fractures were performed in the lateral position on a radiolucent table.
[ترجمه ترگمان]مداخلات: تمام fractures تحت درمان عمل جراحی در موقعیت جانبی روی میز radiolucent انجام شدند
[ترجمه گوگل]مداخلات همه شکستگی های ناشی از عمل جراحی در موقعیت جانبی در یک جدول رادیولوسنت انجام شد

11. Objective To improve the diagnosis and treatment of the ureteral radiolucent calculi.
[ترجمه ترگمان]هدف بهبود تشخیص و درمان جبرهای پردازه جبرهای پردازه
[ترجمه گوگل]هدف بهبود تشخیص و درمان رادیولوسنتهای مدفوعی

12. Conclusion The nidus of osteoid osteoma is so small, that the diagnosis is easy to miss. Both X-ray and CT scan can often demonstrate the central radiolucent nidus for . . .
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری The of osteoma بسیار کوچک است و تشخیص آسان است هر دو اشعه ایکس و سی تی اسکن اغلب می توانند the radiolucent مرکزی را برای …
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری پوکی استخوان استئوئید بسیار کوچک است که تشخیص آسان است هر دو اشعه ایکس و سی تی اسکن اغلب می توانند نشان دهنده مرکزی رادیولولنسیتی باشند

13. Our results show that the use of mobile-bearing prostheses instead of fixed-bearing prostheses reduced the risk of radiolucent lines and of complications by statistically insignificant amounts.
[ترجمه ترگمان]نتایج ما نشان می دهد که استفاده از prostheses حامل بار همراه به جای of دارای وضعیت ثابت ریسک خطوط radiolucent و عوارض ناشی از مقادیر بسیار ناچیز را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]نتایج ما نشان می دهد که استفاده از پروتز متحرک به جای پروتز ثابت با کاهش خطر خطوط رادیولوزن و عوارض با مقادیر آماری ناچیز کاهش می یابد

14. Radiographically, central type SOTs appear as a semicircular or roughly triangular radiolucent lesion around or lateral to the roots of teeth.
[ترجمه ترگمان]Radiographically، نوع مرکزی sots به صورت a نیمه گرد یا تقریبا مثلثی به نظر می رسد که در اطراف و یا جانبی دندان ها ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]از لحاظ رادیوگرافی، SOT های مرکزی به عنوان یک ضایعه رادیولوسنت نیمه قیمتی یا تقریبا مثلثی در اطراف یا به سمت ریشه های دندان دیده می شوند

15. Conclusion: Rccognizing the X-ray signs on IVU and combining with plain CT scan findings is very essential for the diagnosing of radiolucent ureteral calculus.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Rccognizing علایم اشعه ایکس بر روی IVU و ترکیب با یافته های سی تی اسکن ساده برای تشخیص حساب دیفرانسیل و انتگرال radiolucent بسیار ضروری است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: تشخیص نشانه های اشعه ایکس روی IVU و ترکیب با یافته های سی تی اسکن ساده برای تشخیص محاسبات مجاری رادیولوسنت بسیار ضروری است


کلمات دیگر: