یک نفسی بگیر
take a breath
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• breathe, respire, draw air into the lungs and expel it out of the lungs
جملات نمونه
1. I opened the window and took a breath of fresh air.
[ترجمه ترگمان]پنجره را باز کردم و نفس تازه کشیدم
[ترجمه گوگل]پنجره را باز کردم و هوای تازه نفس کشیدم
[ترجمه گوگل]پنجره را باز کردم و هوای تازه نفس کشیدم
2. Francesca's neck muscles tensed every time she took a breath and her nostrils dilated.
[ترجمه ترگمان]هر بار که نفس می کشید عضلات گردنش منقبض می شد و سوراخ های بینی اش گشاد شده بود
[ترجمه گوگل]عضلات گردن Francesca هر زمانی که نفس می کشید و بینی هایش گسترش می یافت، تنگ می شد
[ترجمه گوگل]عضلات گردن Francesca هر زمانی که نفس می کشید و بینی هایش گسترش می یافت، تنگ می شد
3. Taking a breath, Calipari smiles and wades into the throng, chatting amiably as he obliges each request.
[ترجمه ترگمان]نفسی تازه می کند، لبخند می زند و به جمعیت خیره می شود، و با مهربانی صحبت می کند
[ترجمه گوگل]در حالی که نفس می کشد، کالیپر لبخند می زند و با صدای بلند می گوید: هر درخواستی را مرتب می کند
[ترجمه گوگل]در حالی که نفس می کشد، کالیپر لبخند می زند و با صدای بلند می گوید: هر درخواستی را مرتب می کند
4. He took a breath and peered over in my direction.
[ترجمه ترگمان]نفس عمیقی کشید و به سمت من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او یک نفس نفس کشید و به سمت من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او یک نفس نفس کشید و به سمت من نگاه کرد
5. Rostov took a breath, and decided to wait until good manners forced his aide to behave in an approachable fashion.
[ترجمه ترگمان]راستوف نفسی تازه کرد و تصمیم گرفت صبر کند تا ادب و نزاکت او را به دست بیاورد
[ترجمه گوگل]روستف یک نفس نفس کشید و تصمیم گرفت منتظر بماند تا رفتارهای خوب او را مجبور کند رفتار خود را به گونه ای مناسب انجام دهد
[ترجمه گوگل]روستف یک نفس نفس کشید و تصمیم گرفت منتظر بماند تا رفتارهای خوب او را مجبور کند رفتار خود را به گونه ای مناسب انجام دهد
6. I took a breath and gripped hard.
[ترجمه ترگمان]نفس عمیقی کشیدم و محکم فشار دادم
[ترجمه گوگل]نفس کشیدم و سخت گرفتم
[ترجمه گوگل]نفس کشیدم و سخت گرفتم
7. The band faltered, took a breath, and plunged into a two-step.
[ترجمه ترگمان]دسته ارکستر به لکنت افتاد و نفسی تازه کرد و قدم به قدم گذاشت
[ترجمه گوگل]گروه بیدار شد، نفس کشید و به دو مرحله رسید
[ترجمه گوگل]گروه بیدار شد، نفس کشید و به دو مرحله رسید
8. If so, he keeps turning his head to take a breath through his mouth.
[ترجمه ترگمان]اگر این طور باشد، او مدام سرش را برمی گرداند تا نفسی تازه کند
[ترجمه گوگل]اگر چنین است، او سر خود را می کشد تا نفس خود را از دهانش بیرون کند
[ترجمه گوگل]اگر چنین است، او سر خود را می کشد تا نفس خود را از دهانش بیرون کند
9. H: If you're a Highway tollbooth operator, take a breath each time a white car comes through your lane.
[ترجمه ترگمان]H: اگر شما یک اپراتور بزرگراه هستید، هر زمان که یک ماشین سفید از مسیر شما عبور می کند، نفس بکشید
[ترجمه گوگل]H اگر شما یک اپراتور تلفنی بزرگراه هستید، هر زمان که یک ماشین سفید از خط شما می آید، نفس بکشید
[ترجمه گوگل]H اگر شما یک اپراتور تلفنی بزرگراه هستید، هر زمان که یک ماشین سفید از خط شما می آید، نفس بکشید
10. Calm down and take a breath.
[ترجمه ترگمان] آروم باش و نفس بکش
[ترجمه گوگل]آرام باش و نفس بکش
[ترجمه گوگل]آرام باش و نفس بکش
11. Okay Take a breath and slowly return a straightened position.
[ترجمه ترگمان] باشه، یه نفس عمیق بکش و آروم برو یه جا صاف کن
[ترجمه گوگل]ببخشید نفس بکشید و به آرامی یک موقعیت صاف را برگردانید
[ترجمه گوگل]ببخشید نفس بکشید و به آرامی یک موقعیت صاف را برگردانید
12. Don't lose control at any time; take a breath.
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت کنترلم را از دست نده، نفس بکش
[ترجمه گوگل]در هر زمان کنترل را از دست ندهید؛ یک نفسی بگیر
[ترجمه گوگل]در هر زمان کنترل را از دست ندهید؛ یک نفسی بگیر
13. T : If you're a Teacher, take a breath time the school bell rings.
[ترجمه ترگمان]اگر استاد باشی، یه نفس عمیق بکش
[ترجمه گوگل]T اگر شما یک معلم هستید، یک زمان نفس زنگ زدن مدرسه را بگذارید
[ترجمه گوگل]T اگر شما یک معلم هستید، یک زمان نفس زنگ زدن مدرسه را بگذارید
14. If you're a Highway tollbooth operator, take a breath each time a white car comes through your lane.
[ترجمه ترگمان]اگر از بزرگراه tollbooth بزرگراه بزرگراه استفاده می کنید، هر بار که یک ماشین سفید از راه شما وارد می شود نفسی عمیق بکشید
[ترجمه گوگل]اگر شما یک اپراتور تلفنی بزرگراه هستید، هر زمان که یک ماشین سفید از خط شما می آید، نفس بکشید
[ترجمه گوگل]اگر شما یک اپراتور تلفنی بزرگراه هستید، هر زمان که یک ماشین سفید از خط شما می آید، نفس بکشید
پیشنهاد کاربران
نفس عمیق کشیدن
نفسی تازه کردن
معنی اشتباه ندید take a deep breath هست که میشه نفس عمیق take a breath میشه نفسی تازه کردن مثل عامیانه خودمون که میگیم نفسی تازه کن
کلمات دیگر: