کلمه جو
صفحه اصلی

rag trade

انگلیسی به فارسی

تجارت تار


انگلیسی به انگلیسی

• the rag trade is the business and industry of making and selling clothes, especially women's clothes; an informal expression.

جملات نمونه

1. The rag trade is extremely competitive, and one needs plenty of contacts in order to survive.
[ترجمه ترگمان]تجارت پارچه بسیار رقابتی است و فرد برای زنده ماندن به تعداد زیادی لنز نیاز دارد
[ترجمه گوگل]تجارت چرمی بسیار رقابتی است و به منظور زنده ماندن نیاز به اطلاعات فراوانی دارد

2. The rag trade adopted the same approach when it came to designing and flogging its clobber.
[ترجمه ترگمان]تجارت کهنه همان روش را اتخاذ کرد که برای طراحی و شلاق زدن its به کار آمد
[ترجمه گوگل]هنگامی که به طراحی و شلاق زدن آن نگاه کرد، تجارت همانند سازی رویکرد مشابهی پیدا کرد

3. Beware of an opportunist rag trade beginning to sell you recycled clothing under the guise of social awareness.
[ترجمه ترگمان]از یک تجارت کهنه و کثیفی که شروع به فروش لباس های بازیافتی تحت پوشش آگاهی اجتماعی می کنند، آگاه باشید
[ترجمه گوگل]مراقب باشید از یک تجارت طلب اپورتونیستی شروع به فروش لباس های بازیافت شده خود را تحت پوشش آگاهی اجتماعی

4. No such inhibitions stunt the growth of the rag trade at the polar opposite point from the basking Sloanes.
[ترجمه ترگمان]چنین inhibitions مانع رشد تجارت پارچه در نقطه مقابل قطب مخالف در نقطه مقابل خود نمی شود
[ترجمه گوگل]چنین مهارتی رشد تجارت تار مویی را در نقطه مقابل قطبی از Sloanes غوطه ور نمی کند

5. My aspiration is that I can manage the rag trade after graduating from college.
[ترجمه ترگمان]آرزوی من این است که می توانم بعد از فارغ التحصیلی از کالج تجارت پارچه را مدیریت کنم
[ترجمه گوگل]آرزوی من این است که پس از فارغ التحصیلی از کالج، می توانم تجارت تار را مدیریت کنم

6. The second, analyze the problems existing in Chinese rag trade after introducing the present situation.
[ترجمه ترگمان]دومی، مشکلات موجود در تجارت کهنه چین را پس از معرفی وضعیت کنونی تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]دوم، مشکلات موجود در تجارت چینی چی را پس از معرفی وضعیت فعلی تحلیل می کند

7. Eg:She used to be quite successful in the rag trade .
[ترجمه ترگمان]او در این حرفه کهنه موفق می شد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، او در تجارت تند بسیار موفق بود

8. Therefore, it is necessary for Chinese rag trade to realize the importance of building international brand as well as keeping the quantity of producing and exporting.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، برای تجارت پارچه چینی لازم است که اهمیت ساخت یک برند بین المللی و همچنین حفظ مقدار تولید و صادرات را درک کند
[ترجمه گوگل]بنابراین لازم است تجارت چینی چین اهمیت ساختن برند بین المللی و حفظ مقدار تولید و صادرات را بدست آورد

9. Then researches present situation and problems of Chinese rag trade and selectsTianjin MQL as an object, analyses the process and the results of the implementationof Lean supply chain.
[ترجمه ترگمان]سپس تحقیقات در مورد وضعیت و مشکلات تجارت کهنه چین و selectsTianjin MQL به عنوان یک شی، فرآیند و نتایج زنجیره تامین Lean implementationof را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد
[ترجمه گوگل]سپس تحقیقات در حال حاضر وضعیت و مشکلات تجارت چین چرم و انتخاب Tianjin MQL به عنوان یک هدف، تجزیه و تحلیل روند و نتایج پیاده سازی زنجیره تامین ناب

10. With rising of the rag trade, the industry sartorius became more and ore important, and the servo controller is the core of industry sartorius.
[ترجمه ترگمان]با افزایش تجارت پارچه، sartorius صنعت به اهمیت بیشتری رسید و کنترل کننده فرمانیار هسته صنعت sartorius است
[ترجمه گوگل]با افزایش روزافزون تجارت، صنعت Sartorius بیشتر و سنگین تر شد و کنترل کننده سروو هسته صنعت Sartorius است

11. Our products will be widely used in medicine, rag trade, engine, architecture and so no.
[ترجمه ترگمان]محصولات ما به طور گسترده در پزشکی، تجارت کهنه، موتور، معماری و غیره به کار خواهند رفت
[ترجمه گوگل]محصولات ما به طور گسترده در پزشکی، تجارت پارچه، موتور، معماری و غیره استفاده خواهد شد

12. With the rising of the rag trade, the industry sartorius became more and more important, and the servo controller is the core of industry sartorius.
[ترجمه ترگمان]با افزایش تجارت پارچه، sartorius صنعت مهم تر و مهم تر شد، و کنترل کننده فرمانیار هسته صنعت sartorius است
[ترجمه گوگل]با افزایش روزافزون تجارت، صنعت sartorius بیشتر و بیشتر شد و کنترل کننده سروو هسته صنعت sartorius است

13. My wife is a business woman with two shops and I came out at the height of the rag trade jamborees.
[ترجمه ترگمان]زن من یک زن تاجر با دو مغازه است و من در اوج تجارت rag بیرون آمدم
[ترجمه گوگل]همسر من یک زن کسب و کار با دو مغازه است و من در ارتفاع جابجایی تجارت پارچه بودم

14. It can be adapted to clothing and Clarks intends to sell its expertise to the rag trade.
[ترجمه ترگمان]آن را می توان با لباس ها تطبیق داد و Clarks قصد دارد تخصص خود را به تجارت پارچه بفروشد
[ترجمه گوگل]این را می توان به لباس و کلارکس قصد فروش تخصص خود را به تجارت پارچه


کلمات دیگر: