کلمه جو
صفحه اصلی

take a bow


با تعظیم کف زدن و هلهله ی حضار را جواب دادن (در کنسرت و نمایش و غیره)

انگلیسی به فارسی

کمان بگیر


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to come forward or stand up to receive applause, recognition, or commendation.

• make a gesture of bending over (for respect, appreciation, etc.)

جملات نمونه

1. The music ended and the girl took a bow.
[ترجمه مرتضی حمزه سرکانی] پس از پایان موسیقی، دختر در برابر تماشاچیان تعظیم کرد.
[ترجمه ترگمان]موزیک پایان یافت و دخترک تعظیم کرد
[ترجمه گوگل]موسیقی پایان یافت و دختر کمان را گرفت

2. The song ended and Albert took a bow.
[ترجمه ترگمان]آواز به پایان رسید و آلبر تعظیم کرد
[ترجمه گوگل]این آهنگ به پایان رسید و آلبرت تعظیم کرد

3. Lord Reith in his dinner suit, Lady Barnett take a bow.
[ترجمه ترگمان]لرد لاس کت و شلوار شبش را می پوشد، لیدی بارنت تعظیم می کند
[ترجمه گوگل]لرد ریت در لباس شلوار خود، بانوی بارنت، کمان می دهد

4. Step forward and take a bow for your time has come.
[ترجمه ترگمان]بیا جلو و برای وقت خودت تعظیم کن
[ترجمه گوگل]گام به جلو و تعظیم برای زمان خود آمده است

5. I wondered if it might take a bow, but it didn't.
[ترجمه ترگمان]در این فکر بودم که آیا ممکن است تعظیم کند، اما نکرد
[ترجمه گوگل]من تعجب می کنم که آیا ممکن است کمان بگیرد، اما این کار را نکرد

6. There was great applause when the Makhmalbaf family took a bow.
[ترجمه ترگمان]وقتی خانواده Makhmalbaf تعظیم کردند، کف زدند
[ترجمه گوگل]اعتراض بزرگ زمانی بود که خانواده مخملباف تعظیم می کردند

7. He snored through the presentation and awoke with the applause and jumped up and took a bow.
[ترجمه ترگمان]او در حین سخنرانی خر خر می کرد و با کف زدن از خواب می پرید و از جا می پرید و تعظیم می کرد
[ترجمه گوگل]او از طریق ارائه نمایش خرد شد و با کف زدن بیدار شد و بالا گرفت و کمان گرفت

8. They all deserved to take a bow.
[ترجمه ترگمان] همشون لیاقت داشتن یه کمان رو داشتن
[ترجمه گوگل]همه آنها سزاوار کمان هستند

9. I take a bow, and thank you all for coming out.
[ترجمه ترگمان]من یه تعظیم می کنم و از همتون ممنونم که اومدین
[ترجمه گوگل]من تعظیم میکنم و از همه شما متشکرم

10. Take a bow, the night is over.
[ترجمه ترگمان] یه تعظیم کن، شب تموم شد
[ترجمه گوگل]کمان بگیر، شب تمام شده است

11. We take a bow to thy native beauty, so humbly and so willingly.
[ترجمه ترگمان]ما با کمال میل و با کمال میل به زیبایی native تعظیم می کنیم
[ترجمه گوگل]ما به زیبایی بومی خود احترام می گذاریم، به طوری شرمنده و مشتاقانه

12. Nintendo can take a bow for moving computer - based gameplay a new direction.
[ترجمه ترگمان]نینتندو برای بازی در یک مسیر جدید می تواند یک دماغه را انتخاب کند
[ترجمه گوگل]نینتندو می تواند یک کمان برای حرکت گیم پلی مبتنی بر رایانه ای جهت جدیدی بگذارد

13. The football team should take a bow for fine work this season.
[ترجمه ترگمان]تیم فوتبال باید برای کار خوب در این فصل تعظیم کند
[ترجمه گوگل]تیم فوتبال باید این کار را برای این فصل انجام دهد

14. Thank you, then take a bow.
[ترجمه ترگمان] ممنون، پس تعظیم کنید
[ترجمه گوگل]با تشکر از شما، سپس یک کمان

15. I take a bow, " and thank you all for comin'out "
[ترجمه ترگمان]من یه تعظیم می کنم و از همتون ممنونم که اومدین
[ترجمه گوگل]من تعظیم میکنم و از همه شما متشکرم برای comin'out

پیشنهاد کاربران

تعظیم کردن، خم شدن، ( معمولا برای پاسخ به ابراز احساسات و تشویق های حضار )
He took a bow after the music ended
او بعد از اتمام موسیقی با تعظیم در مقابل حضار، به ابراز احساسات آنها پاسخ داد!


کلمات دیگر: