کلمه جو
صفحه اصلی

taka


(واحد اصلی پول بنگلادش) تاکا

انگلیسی به فارسی

(واحد اصلی پول بنگلادش) تاکا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: taka
• : تعریف: the chief monetary unit of Bangladesh, equaling one hundred paise.

• currency of bangladesh

جملات نمونه

1. On a whim, he decided to taka trip around the country to look up nearly a dozen old girlfriends.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر هوی و هوس، تصمیم گرفت به اطراف کشور سفر کند تا تقریبا دوازده تن از دوستان دختر را ببیند
[ترجمه گوگل]او در یک شگفتی تصمیم به سفر تاکایی در سراسر کشور به دنبال نزدیک به ده دختر دوست قدیمی

2. The Taka (currency code BDT) is the official currency of Bangladesh.
[ترجمه ترگمان]واحد پول رایج بنگلادش است
[ترجمه گوگل]Taka (کد ارز BDT) ارز رسمی بنگلادش است

3. An 8 year old girl who met Taka and the others. She's cute and has superhuman strength. Perhaps she's. . . ! ?
[ترجمه ترگمان]یه دختر ۸ ساله که با taka و بقیه آشنا شده او جذاب است و قدرت مافوق انسانی دارد شاید اون … چی؟
[ترجمه گوگل]یک دختر 8 ساله که با تیکا و دیگران ملاقات کرد او زیبا است و قدرت فوق العاده ای دارد شاید او ! ؟

4. When TAKA and Takahashi sang 'ever free', Takeda joined the other band members by playing the saxophone and added depth to the melody.
[ترجمه ترگمان]وقتی taka و Takahashi همیشه آزاد می خواندند، با نواختن the و عمق افزوده به ملودی به سایر اعضای گروه پیوست
[ترجمه گوگل]هنگامی که TAKA و Takahashi آهنگ 'تا کنون رایگان'، Takeda عضو دیگر گروه با پیوستن به ساکسیفون و اضافه کردن عمق به ملودی پیوست

5. Miaka and Taka looked at each other and giggled .
[ترجمه ترگمان]Miaka و taka به هم نگاه کردند و خندیدند
[ترجمه گوگل]میاا و تیکا یکدیگر را نگاه کردند و خندیدند

6. They also share in the profits: taka per kilogram ( about 5 cents per pound ).
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین در این سود سهیم هستند: taka به ازای هر کیلوگرم (حدود ۵ سنت برای هر پوند)
[ترجمه گوگل]آنها همچنین در تراکم سود هر کیلوگرم (حدود 5 سنت در هر پوند) سهم دارند

7. Taka Ken and darcy, grew up in abducting darcy sister coerce property fails, made a officer.
[ترجمه ترگمان]کن کن و دارسی، که در ربودن خواهر دارسی coerce، بزرگ شد، و یک افسر به دست آورد
[ترجمه گوگل]Taka Ken و Darcy، بزرگ شده در ربودن Darcy خواهر خواسته املاک را شکست، یک افسر ساخته شده است

8. S:Taka a left turn,then go straight on,It's on your right hand slde ,You will not miss it.
[ترجمه ترگمان]اس ت - - ا، بپیچ به چپ، بعد مستقیم برو، سمت راستت slde، دلت برای آن تنگ نمی شود
[ترجمه گوگل]S Taka چپ به نوبه خود، سپس به طور مستقیم، آن را در سمت راست شما slde، شما آن را از دست ندهید

9. But Taka was already out of his seat and running.
[ترجمه ترگمان]اما taka از روی صندلی اش بلند شده بود و می دوید
[ترجمه گوگل]اما تاکا از صندلی خود خارج شده بود و در حال اجرا بود

10. Taka and Keisuke's friend and Yui's boyfriend.
[ترجمه ترگمان]دوست پسر و دوست پسر Keisuke
[ترجمه گوگل]دوست Taka و Keisuke و دوست پسر Yui است

11. The network diffusion mode will taka the place of some traditional diffusion modes, such as periodicals and paper books.
[ترجمه ترگمان]مد انتشار شبکه جای برخی از حالت های پخش سنتی مانند مجلات و کتاب های چاپی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]حالت انتشار شبکه، جایگاه برخی از حالت های انتشار سنتی مانند دوره های آموزشی و کتاب های کاغذی را تداعی می کند

12. While preparing to leave the office late at night, Taka speaks to Ono.
[ترجمه ترگمان]Taka در حالی که در حال آماده شدن برای ترک دفتر در شب است، با اونو صحبت می کند
[ترجمه گوگل]در حالی که آماده شدن برای ترک دفتر در اواخر شب، Taka به Ono صحبت می کند

13. Thus, leads to former top female star meshach blood spattered red, gives allows for ACTS reap taka screen.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، منجر به خون meshach ستاره سابق می شود که به رنگ قرمز پاشیده می شود و اجازه استفاده از صفحه نمایش taka را می دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین، منجر به سابق ستاره زن ستاره meshach خون پراکنده قرمز می دهد، اجازه می دهد تا برای ACTS درو کردن تاکا صفحه نمایش

14. "Oh? It couldn't be a professional newlywed peeping Tom could it?" Taka looked around.
[ترجمه ترگمان]اوه؟ این نباید یک تازه عروس حرفه ای بود که به تام نگاه می کرد، مگر نه؟ taka \"به اطراف نگاه کرد\"
[ترجمه گوگل]آه؟ این نمیتواند حرفهای جدیدی را که تازه وارد شده، تام آن را داشته باشد؟ تیکا به اطراف نگاه کرد


کلمات دیگر: