(خودمانی) ضرر مالی کردن، زیان کردن
take a bath
(خودمانی) ضرر مالی کردن، زیان کردن
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) to undergo a serious financial loss.
• bathe, wash oneself in the bath; (slang) suffer a financial loss
جملات نمونه
1. I used to take a bath twice a day last year, morning and night.
[ترجمه Mobina] من سال گذشته هم در صبح و شام حمام ۲ بار در روز گرفتم
[ترجمه matt] پارسال عادت داشتم روزی دو بار حموم کنم، یه بار صبح یه بار شب.
[ترجمه ترگمان]من دیشب دو بار دوش می گرفتم[ترجمه گوگل]من سال گذشته در صبح و شام حمام دو بار در روز گرفتم
2. I'm going to take a bath.
[ترجمه ترگمان]میرم یه دوش بگیرم
[ترجمه گوگل]من میرم حمام بگیرم
[ترجمه گوگل]من میرم حمام بگیرم
3. How often do you take a bath?
[ترجمه ترگمان]چند وقت حموم می کنی؟
[ترجمه گوگل]چند بار حمام می کنید؟
[ترجمه گوگل]چند بار حمام می کنید؟
4. Can I take a bath?
[ترجمه ترگمان]میتونم حموم کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم حمام بگیرم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم حمام بگیرم؟
5. Go to take a bath; you smell.
[ترجمه ترگمان]برو حموم، بو میدی
[ترجمه گوگل]برو بخور شما بویید
[ترجمه گوگل]برو بخور شما بویید
6. Alone in the house, Carla would read, take a bath in front of the dining room fire, wash her hair.
[ترجمه ترگمان]در خانه تنها، کارلا می خواند و جلوی آتش اتاق ناهارخوری حمام می گرفت و موهایش را می شست
[ترجمه گوگل]کارلا خواند، تنها در خانه خوابیده، حمام را در جلوی اتاق غذاخوری بریزید، موهایش را بشوید
[ترجمه گوگل]کارلا خواند، تنها در خانه خوابیده، حمام را در جلوی اتاق غذاخوری بریزید، موهایش را بشوید
7. He had time to take a bath.
[ترجمه ترگمان]او وقت داشت حمام بگیرد
[ترجمه گوگل]او زمان برای حمام آوردن داشت
[ترجمه گوگل]او زمان برای حمام آوردن داشت
8. I, too, went to take a bath or ran errands during office hours, as did my colleagues.
[ترجمه ترگمان]همچنین، من هم رفتم تا در طول ساعات اداری حمام کنم و یا در طی ساعات اداری، مثل همکارانم انجام می دادم
[ترجمه گوگل]من هم همین کار را انجام دادم و در طول ساعات اداری به حمام رفتم یا فرار کردم
[ترجمه گوگل]من هم همین کار را انجام دادم و در طول ساعات اداری به حمام رفتم یا فرار کردم
9. After lunch she decided on impulse to take a bath.
[ترجمه ترگمان]بعد از ناهار تصمیم گرفت حمام بگیرد
[ترجمه گوگل]پس از ناهار، او تصمیم گرفت به حمام برسد
[ترجمه گوگل]پس از ناهار، او تصمیم گرفت به حمام برسد
10. Go to war with the Mormons, take a bath with the Catholics.
[ترجمه ترگمان]با the به جنگ بروید و با کاتولیک ها حمام بگیرید
[ترجمه گوگل]با مورمون ها به جنگ بروید، حمام بگیرید با کاتولیک ها
[ترجمه گوگل]با مورمون ها به جنگ بروید، حمام بگیرید با کاتولیک ها
11. How doesn't body's kakidrosis take a bath is called us to be able to rest well?
[ترجمه ترگمان]چطور بدن انسان در حمام برای استراحت به ما فرا خوانده می شود که بتوانیم به خوبی استراحت کنیم؟
[ترجمه گوگل]چگونه ککیدروز بدن را حمام می دهد، به ما می گوید که بتواند به خوبی بماند؟
[ترجمه گوگل]چگونه ککیدروز بدن را حمام می دهد، به ما می گوید که بتواند به خوبی بماند؟
12. Whe I take a bath, he will sit on closestool reading a magazine.
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه دوش گرفتم، روی closestool می نشست و مجله می خواند
[ترجمه گوگل]اگر من یک حمام ببرم، او در نزدیکی مجله خواندن مجله خواهد نشست
[ترجمه گوگل]اگر من یک حمام ببرم، او در نزدیکی مجله خواندن مجله خواهد نشست
13. They had hardly explored the place before Cristalena suggested they take a bath.
[ترجمه ترگمان]پیش از این که کسی به آن ها پیشنهاد کند که دوش بگیرند، به زحمت جایی را جستجو کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها به سختی کاوش در محل قبل از کریستالنا پیشنهاد آنها را حمام
[ترجمه گوگل]آنها به سختی کاوش در محل قبل از کریستالنا پیشنهاد آنها را حمام
14. I've had such a tiring day. I just want to take a bath and go to bed.
[ترجمه ترگمان]روز خسته کننده ای داشتم من فقط می خوام یه دوش بگیرم و برم بخوابم
[ترجمه گوگل]من یک روز خسته کننده داشتم من فقط می خواهم حمام بگیرم و به رختخواب بروم
[ترجمه گوگل]من یک روز خسته کننده داشتم من فقط می خواهم حمام بگیرم و به رختخواب بروم
پیشنهاد کاربران
دوش گرفتن ، حمام کردن ، حمام کردن در ون
حمام گرفتن
حمام کردن ، دوش گرفتن
آبتنی کردن
دوش گرفتن
دوش گرفتن ( انگلیسی آمریکایی )
البته انگلیسی ها میگن have a bath
* معنای دیگری هم دارد ( کنایه آمیز ) : پول خود را باختن
البته انگلیسی ها میگن have a bath
* معنای دیگری هم دارد ( کنایه آمیز ) : پول خود را باختن
Take a bath:آبتنی کردن در وان و ضرر مالی کردن
Take a shower:دوش گرفتن
Take a shower:دوش گرفتن
حمام کردن
:take a bath
حمام کردن، دوش گرفتن
حمام کردن، دوش گرفتن
حمام کردن, شست و شو کردن
حمام رفتن
کلمات دیگر: