• collect money from other contributors
raise money
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. The purpose of the occasion was to raise money for medical supplies.
[ترجمه ترگمان]هدف از این موقعیت جمع آوری پول برای ملزومات پزشکی بود
[ترجمه گوگل]هدف مناسبت جمع آوری پول برای تجهیزات پزشکی بود
[ترجمه گوگل]هدف مناسبت جمع آوری پول برای تجهیزات پزشکی بود
2. The estate is holding an auction to raise money.
[ترجمه ترگمان]این ملک در حال برگزاری مزایده برای جمع آوری پول است
[ترجمه گوگل]املاک در حال برگزاری حراج برای جمع آوری پول است
[ترجمه گوگل]املاک در حال برگزاری حراج برای جمع آوری پول است
3. The concert will raise money for local charities.
[ترجمه ترگمان]این کنسرت برای موسسات خیریه محلی پول جمع آوری خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این کنسرت برای موسسات خیریه محلی پول می گیرد
[ترجمه گوگل]این کنسرت برای موسسات خیریه محلی پول می گیرد
4. We're having a lottery to raise money for homeless families.
[ترجمه ترگمان]ما در حال صرف یک لاتاری برای جمع آوری پول برای خانواده های بی خانمان هستیم
[ترجمه گوگل]ما یک قرعه کشی برای جمع آوری پول برای خانواده های بی خانمان داریم
[ترجمه گوگل]ما یک قرعه کشی برای جمع آوری پول برای خانواده های بی خانمان داریم
5. They decided to raise money by subscription.
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند که پول را با اعانه جمع کنند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند پول را با اشتراک به دست بیاورند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند پول را با اشتراک به دست بیاورند
6. Our campaign's main purpose is to raise money.
[ترجمه ترگمان]هدف اصلی کمپین ما جمع آوری پول است
[ترجمه گوگل]هدف اصلی مبارزات انتخاباتی ما جمع آوری پول است
[ترجمه گوگل]هدف اصلی مبارزات انتخاباتی ما جمع آوری پول است
7. They went on a ten-mile walk to raise money for charity.
[ترجمه ترگمان]اونا حدود ده مایل راه رفتن تا برای خیریه پول جمع کنن
[ترجمه گوگل]آنها رفتند تا ده مایل راه بروند تا پول را برای خیریه جمع آوری کنند
[ترجمه گوگل]آنها رفتند تا ده مایل راه بروند تا پول را برای خیریه جمع آوری کنند
8. Firefighters are to run 500km to raise money for a children's charity.
[ترجمه علی رضا] اتش نشان ها قرار است برای خیریه کودکان 500 کیلومتر را بدوند .
[ترجمه علی رضا] آتش نشان ها برای جمع کردن پول برای خیریه کودکان قرار است 500 کیلومتر را بدوند
[ترجمه ترگمان]آتش نشانان برای جمع آوری پول برای خیریه کودکان ۵۰۰ کیلومتر طول می کشند[ترجمه گوگل]آتش نشانان باید 500 کیلوگرم برای جمع آوری پول برای خیریه کودکان بگیرند
9. The run, to raise money for breast cancer, has a £10 entry fee .
[ترجمه ترگمان]دویدن، جمع آوری پول برای سرطان پستان، ۱۰ پوند هزینه دارد
[ترجمه گوگل]اجرای، برای جمع آوری پول برای سرطان سینه، هزینه 10 پوند است
[ترجمه گوگل]اجرای، برای جمع آوری پول برای سرطان سینه، هزینه 10 پوند است
10. They raffled a bottle of whisky to raise money for cancer research.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک بطری ویسکی برای جمع آوری پول برای تحقیقات سرطان گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها برای جمع آوری پول برای تحقیقات سرطان، یک بطری ویسکی را طراحی کردند
[ترجمه گوگل]آنها برای جمع آوری پول برای تحقیقات سرطان، یک بطری ویسکی را طراحی کردند
11. The idea behind the national lottery is to raise money for good causes.
[ترجمه ترگمان]ایده پشت این لاتاری ملی، جمع آوری پول برای اهداف خوب است
[ترجمه گوگل]ایده قرعه کشی ملی، جمع آوری پول برای علل خوب است
[ترجمه گوگل]ایده قرعه کشی ملی، جمع آوری پول برای علل خوب است
12. We're trying to raise money to help children with cancer.
[ترجمه ترگمان]ما در تلاشیم تا برای کمک به کودکان مبتلا به سرطان پول جمع آوری کنیم
[ترجمه گوگل]ما در حال تلاش برای جمع آوری پول برای کمک به کودکان مبتلا به سرطان هستیم
[ترجمه گوگل]ما در حال تلاش برای جمع آوری پول برای کمک به کودکان مبتلا به سرطان هستیم
13. The sponsored walk will raise money for AIDS care.
[ترجمه ترگمان]این پیاده روی با حمایت مالی، پول برای مراقبت های ایدز را افزایش خواهد داد
[ترجمه گوگل]پیاده برپایی حمایت شده، پول برای مراقبت از ایدز را به دست خواهد آورد
[ترجمه گوگل]پیاده برپایی حمایت شده، پول برای مراقبت از ایدز را به دست خواهد آورد
14. Every year we have charity days to raise money for unfortunate people.
[ترجمه ترگمان]هر ساله ما روزه ای خیریه برای جمع آوری پول برای افراد بدبخت داریم
[ترجمه گوگل]هر ساله ما روزهای خیرخواهی را برای جمع آوری پول برای افراد تاسف داریم
[ترجمه گوگل]هر ساله ما روزهای خیرخواهی را برای جمع آوری پول برای افراد تاسف داریم
15. Several alumni have agreed to help raise money.
[ترجمه ترگمان]چندین نفر از فارغ التحصیلان موافقت کرده اند که به جمع آوری پول کمک کنند
[ترجمه گوگل]چندین فارغ التحصیل برای کمک به جمع آوری پول موافقت کرده اند
[ترجمه گوگل]چندین فارغ التحصیل برای کمک به جمع آوری پول موافقت کرده اند
پیشنهاد کاربران
درآمدزایی
پول در آوردن
پول جمع کردن
جمع آوری پول
[[[ They raised enough money to build a new pool for disabled children. ]]]
[[[ Money raised at the auction will be given to charitable organizations. ]]]
پول جمع کردن / پول روی هم گذاشتن
[[[ Money raised at the auction will be given to charitable organizations. ]]]
پول جمع کردن / پول روی هم گذاشتن
اعانه جمع کردن - پول جمع کردن
کلمات دیگر: