کلمه جو
صفحه اصلی

rainy season

انگلیسی به فارسی

فصل بارانی


انگلیسی به انگلیسی

• days of rainfall, season with the most rainfall

جملات نمونه

1. The rainy season has set in.
[ترجمه ترگمان]فصل باران شروع شده است
[ترجمه گوگل]فصل بارانی است

2. The farmers were racing against the rainy season, trying to gather in the summer crops.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان در حال مسابقه در برابر فصل بارانی بودند و تلاش می کردند تا در محصولات تابستانی گرد هم آیند
[ترجمه گوگل]کشاورزان در برابر فصل بارانی مسابقه می دادند، تلاش می کردند تا در محصولات تابستانی جمع شوند

3. In the rainy season the roads become a quagmire.
[ترجمه ترگمان]در فصل بارانی جاده ها تبدیل به باتلاقی می شوند
[ترجمه گوگل]در فصل باران، جاده ها بغداد می شوند

4. The rainy season in the Andes normally starts in December.
[ترجمه ترگمان]فصل بارندگی در کوه های آند در ماه دسامبر آغاز می شود
[ترجمه گوگل]فصل بارانی در آند به طور معمول در دسامبر شروع می شود

5. Have you harvested your crops? It'll be rainy season.
[ترجمه ترگمان]آیا crops را برداشت کرده اید؟ فصل بارانی خواهد بود
[ترجمه گوگل]آیا محصولات خود را برداشتید؟ فصل بارانی خواهد بود

6. Soon the rainy season sets in.
[ترجمه ترگمان]خیلی زود فصل باران شروع می شود
[ترجمه گوگل]به زودی فصل بارانی در

7. When to go: To avoid the rainy season, travel mid-December to mid-May.
[ترجمه ترگمان]زمانی که باید بروید: برای اجتناب از فصل باران، اواسط دسامبر تا میانه ماه مه سفر کنید
[ترجمه گوگل]هنگامی که برای جلوگیری از فصل بارانی، سفر در اواسط دسامبر تا اواسط ماه مه

8. During the rainy season, Motabeng was subjected to a type of desert rain.
[ترجمه ترگمان]در طول فصل بارانی، Motabeng در معرض یک نوع باران بیابانی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در فصل بارانی، Motabeng به نوعی از باران های بیابانی تحت عمل قرار گرفت

9. It was shallow, except during the rainy season.
[ترجمه ترگمان]به جز در طول فصل بارانی، کم عمق بود
[ترجمه گوگل]به جز در فصل بارانی، کم عمق بود

10. Once the rainy season has ended, the surviving toads burrow once more deep into the desert soil.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که فصل بارندگی تمام شد، the که بازمانده بودند، یک بار دیگر به اعماق خاک فرو رفتند
[ترجمه گوگل]هنگامی که فصل بارانی به پایان رسیده است، جانوران باقی مانده یک بار عمیق تر به خاک بیابان می روند

11. During the two months of the rainy season, they may do so every day.
[ترجمه ترگمان]در طول دو ماه فصل بارندگی، آن ها ممکن است هر روز این کار را بکنند
[ترجمه گوگل]در طول دو ماه از فصل بارانی، آنها ممکن است هر روز انجام دهد

12. In the rainy season it offers little protection.
[ترجمه ترگمان]در فصل باران، حفاظت کمی ارائه می شود
[ترجمه گوگل]در فصل بارانی آن حفاظت کمی فراهم می کند

13. The rainy season came on and restored her to time and change.
[ترجمه ترگمان]فصل بارانی فرا رسید و او را به زمان و تغییر باز گرداند
[ترجمه گوگل]فصل بارانی آمد و او را به زمان تغییر داد و تغییر داد

14. In the rainy season the river can rise rapidly to flood the valley in a few hours.
[ترجمه ترگمان]در فصل بارانی، رودخانه می تواند به سرعت در عرض چند ساعت به دره سرازیر شود
[ترجمه گوگل]در فصل بارانی رودخانه می تواند به سرعت در عرض چند ساعت به سیل دره نفوذ کند

پیشنهاد کاربران

فصل بار ان، فصل بارندگی، روزهای بارندگی، فصلی با بیشترین میزان بارندگی


کلمات دیگر: