کلمه جو
صفحه اصلی

sales tax


(آمریکا) مالیات فروش، مالیات بر فروش کالا

انگلیسی به فارسی

مالیات بر فروش کالا


مالیات بر فروش، مالیات بر فروش کالا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a tax on retail sales, usu. set at a fixed percentage of the sale price and paid by the consumer.

• tax imposed on the sale of goods and services

جملات نمونه

1. Our prices are exclusive of sales tax.
[ترجمه ترگمان]قیمت ما انحصاری از مالیات بر فروش است
[ترجمه گوگل]قیمت ما از مالیات بر فروش است

2. Sales tax adds to the price.
[ترجمه ترگمان]مالیات فروش به قیمت می افزاید
[ترجمه گوگل]مالیات بر فروش به قیمت اضافه می شود

3. Income from sales tax went down.
[ترجمه ترگمان]درآمد حاصل از مالیات بر فروش کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از مالیات فروش پایین آمده است

4. They will report back the general sentiment on sales tax, gross receipts tax, business transaction tax.
[ترجمه ترگمان]آن ها گزارش عمومی مالیات بر فروش، مالیات بر رسیده ای مالیات، مالیات معاملات تجاری را گزارش خواهند داد
[ترجمه گوگل]آنها از احساسات عمومی مالیات بر فروش، مالیات بر درآمد ناخالص، مالیات معاملات تجاری گزارش می دهند

5. That should prevent the adoption of a county sales tax or special assessments like the recently imposed recreational vehicle tax.
[ترجمه ترگمان]این امر باید از اتخاذ یک مالیات فروش بخش یا ارزیابی های خاص مانند مالیات بر روی وسایل نقلیه تفریحی جدید جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]این باید جلوگیری از اتخاذ مالیات فروش شهرستان یا ارزیابی های خاص مانند مالیات خودروی تجارتی که اخیرا اعمال شده است جلوگیری کند

6. Alternatively, any sales tax could be recovered at the point of sale.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، هر گونه مالیات بر فروش می تواند در محل فروش پیدا شود
[ترجمه گوگل]در عوض، هر مالیات فروش می تواند در نقطه فروش به دست آید

7. The sales tax adds 8% to the price of clothes.
[ترجمه ترگمان]مالیات بر فروش ۸ % به قیمت لباس می افزاید
[ترجمه گوگل]مالیات فروش 8٪ به قیمت لباس اضافه می کند

8. However it does not levy a general sales tax; sales taxes are the bread and butter of most state governments.
[ترجمه ترگمان]با این حال مالیات بر فروش عمومی را وضع نمی کند؛ مالیات بر فروش نان و کره اکثر دولت های ایالتی است
[ترجمه گوگل]با این حال مالیات فروش عمومی را پرداخت نمی کند؛ مالیات بر فروش نان و کره اکثر دولت های دولتی است

9. And there is no sales tax and no retail markup.
[ترجمه ترگمان]و هیچ مالیات فروش و حاشیه خرده فروشی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]و هیچ مالیات فروش و هیچ نشانه خرده فروشی وجود ندارد

10. I have to add about 4 cents in sales tax.
[ترجمه ترگمان]من باید حدود ۴ سنت در مالیات فروش اضافه کنم
[ترجمه گوگل]من باید در حدود 4 سنت در مالیات بر فروش اضافه کنم

11. Sales tax in the state is 8%.
[ترجمه ترگمان]مالیات بر فروش در دولت ۸ درصد است
[ترجمه گوگل]مالیات بر فروش در دولت 8٪ است

12. Income from the new sales tax will go into the purse and will pay for the sports complex.
[ترجمه ترگمان]درآمد حاصل از مالیات بر فروش جدید به کیسه وارد خواهد شد و برای مجتمع ورزشی هزینه خواهد پرداخت
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از مالیات جدید فروش به کیف پول می رسد و برای مجموعه ورزشی نیز پرداخت می شود

13. Frequently the sales tax is levied on the importer or the manufacturer because it is easier to collect at source.
[ترجمه ترگمان]اغلب مالیات بر فروش بر وارد کننده یا تولید کننده وضع می شود زیرا جمع آوری در منبع آسان تر است
[ترجمه گوگل]اغلب مالیات بر فروش وارد کننده یا سازنده است، زیرا که در منبع جمع آوری آسان تر است

14. By militant diktat no Kashmiri pays income or sales tax nor electricity or water bills.
[ترجمه ترگمان]از سوی ستیزه جویان، هیچ کشمیری درآمد یا مالیات بر فروش یا قبض های آب یا آب را پرداخت نمی کند
[ترجمه گوگل]توسط کشمکش دشمن هیچ کشمیری مالیات بر درآمد یا فروش و حساب های برق و آب را پرداخت نمی کند


کلمات دیگر: