کلمه جو
صفحه اصلی

week after week


هفته های متوالی، هر هفته

انگلیسی به فارسی

هفته بعد از هفته


انگلیسی به انگلیسی

• every week, every 7 days

جملات نمونه

1. It's no use just wishing away for week after week; you have to take some action!
[ترجمه ترگمان]این کار فقط هفته بعد از هفته فایده ای ندارد؛ باید دست به کار شوید!
[ترجمه گوگل]فقط برای هفته ای بعد از هفته استفاده از آن صرفنظر می کند؛ شما باید اقدام کنید

2. He lay in bed week after week.
[ترجمه ترگمان]هفته بعد در بس تر دراز کشید
[ترجمه گوگل]او بعد از هفته هفته در رختخواب گذاشت

3. He's worked in that same office week after week, year after year, since he was 1
[ترجمه ترگمان]او هر هفته پس از یک هفته در همان دفتر کار می کرد، از زمانی که او ۱ سال داشت
[ترجمه گوگل]او در همان هفته دفتر کار، بعد از یک هفته، سال به سال کار می کرد، چون او 1 سال داشت

4. Week after week the drought continued.
[ترجمه ترگمان]هفته بعد از هفته خشکسالی همچنان ادامه داشت
[ترجمه گوگل]هفته بعد از هفته خشکسالی ادامه داشت

5. Week after week, the temperature fell to bottomless depths; in the Dakotas, the windchill factor approached a hundred below.
[ترجمه ترگمان]هفته پس از هفته، دمای هوا به اعماق بی انتها پایین می آمد؛ در Dakotas، عامل windchill حدود یک صد طبقه پایین تر نزدیک می شد
[ترجمه گوگل]هفته بعد از هفته، درجه حرارت به عمق بیابانی افتاد؛ در داکوتا، فاکتور windchill نزدیک به صد زیر است

6. I understood how week after week he was all Clarisa needed.
[ترجمه ترگمان]تا هفته بعد متوجه شدم که این هفته چقدر لازم است
[ترجمه گوگل]من متوجه شدم که هفته ها بعد از آن، همه Clarisa مورد نیاز بود

7. Nicholas Church were occupied, week after week, by faithful Communists.
[ترجمه ترگمان]کلیسای نیکلای هفته پس از هفته با Communists وفادار بود
[ترجمه گوگل]کلیسای نیکلاس در هفته ی بعد توسط کمونیست های وفادار به سر می برد

8. But even though week after week the jokes were the same, we always laughed.
[ترجمه ترگمان]اما با وجود این، هر چند هفته بعد از هفته جوک ها یک سان بود، ما همیشه خندیدیم
[ترجمه گوگل]اما هرچند هفته ها بعد از آن جوک ها یکسان بودند، ما همیشه خندیدیم

9. Practicing the saline song week after week can be drudgery.
[ترجمه ترگمان]تمرین این ترانه شور هفته بعد از هفته می تواند سخت و طاقت فرسا باشد
[ترجمه گوگل]تمرین هفته ی سیزدهم پس از هفته، می تواند سختی کار باشد

10. Week after week the papers were full of revelations about the minister's alleged corrupt dealings, until eventually he bowed to the inevitable and resigned.
[ترجمه ترگمان]هفته بعد از هفته، روزنامه ها پر از revelations درباره معاملات فاسد شده وزیر بودند، تا اینکه سرانجام تسلیم اجتناب ناپذیر و تسلیم شد
[ترجمه گوگل]هفته بعد از آن، مقالات از آشکار شدن درباره معاهدات فساد اداری وزیر، تا زمانی که در نهایت به اجتناب ناپذیر و استعفا داده شد، پر شده بود

11. And this guy turns up, in Room 30 week after week after week.
[ترجمه ترگمان]و این یارو هفته ای ۳۰ هفته بعد از هفته به اتاق تبدیل می شه
[ترجمه گوگل]و این پسر ظاهر می شود، در اتاق 30 هفته بعد از هفته بعد از هفته

12. Week after week he sat out there at his desk, telling me to come out and tear up his phone books.
[ترجمه ترگمان]یک هفته پس از هفته، پشت میزش نشست و به من گفت که بیرون بیایم و کتاب های تلفنش را پاره کنم
[ترجمه گوگل]هفته بعد از هفته او آنجا را در میز خود نشاند و به من گفت که بیرون بیایید و کتابهای تلفنش را پاره کنید

13. Not week after week, anyway.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، هفته بعد از هفته
[ترجمه گوگل]نه هفته بعد از هفته، به هر حال

14. Week after week, you get the feeling that you are strong, tactically and mentally.
[ترجمه ترگمان]هفته بعد از هفته، احساس می کنید که شما قوی، تاکتیکی و ذهنی هستید
[ترجمه گوگل]هفته بعد از هفته، شما احساس می کنید که قوی، تاکتیکی و ذهنی هستید

15. He goes on working day after day, week after week without any change.
[ترجمه ترگمان]او هر روز پس از یک هفته و هفته بدون هیچ تغییری روی کار می رود
[ترجمه گوگل]او روزها، هفته ها و هفته ها بدون هیچ تغییری می رود

پیشنهاد کاربران

بطور مداوم، بدون توقف، بطور مرتب


کلمات دیگر: