• make his burden heavier, oppressed, ruled over
weighed down
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. I thought she looked somehow older, weighed down by all her new responsibilities.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم او به شکلی قدیمی تر به نظر می رسد، و همه مسئولیت های جدیدش را سنگینی می کند
[ترجمه گوگل]من فکر کردم او به نظر می رسد به قدری قدیمی تر، وزن شده توسط تمام مسئولیت های جدید خود را
[ترجمه گوگل]من فکر کردم او به نظر می رسد به قدری قدیمی تر، وزن شده توسط تمام مسئولیت های جدید خود را
2. The porter was weighed down by all the luggage.
[ترجمه ترگمان]دربان همه چمدان ها را زیر و رو کرده بود
[ترجمه گوگل]دستگیره توسط همه چمدان ها وزن شده بود
[ترجمه گوگل]دستگیره توسط همه چمدان ها وزن شده بود
3. She seemed weighed down by all her cares.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که تمام نگرانی های او سنگینی می کند
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسید همه مراقبت هایش را از دست داد
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسید همه مراقبت هایش را از دست داد
4. He felt weighed down by his responsibilities.
[ترجمه ترگمان]او احساس می کرد که از روی مسوولیت سنگینی می کند
[ترجمه گوگل]او احساس مسئولیت هایش را از دست داد
[ترجمه گوگل]او احساس مسئولیت هایش را از دست داد
5. He is weighed down with guilt.
[ترجمه ترگمان]او با احساس گناه سنگینی می کند
[ترجمه گوگل]او با گناه وزن می شود
[ترجمه گوگل]او با گناه وزن می شود
6. We were weighed down with sleeping bags, gas cookers and pans - all the impedimenta of camping.
[ترجمه ترگمان]ما با کیف های خواب، وسایل گاز و pans، همه وسایل اردو کشی بودیم
[ترجمه گوگل]ما با کیسه های خواب، اجاق گاز و تابه ها، همه ی کمپینگ های کمپینگ را وزن کردیم
[ترجمه گوگل]ما با کیسه های خواب، اجاق گاز و تابه ها، همه ی کمپینگ های کمپینگ را وزن کردیم
7. The branches of the trees were weighed down by snow.
[ترجمه ترگمان]شاخه های درختان زیر برف سنگینی می کرد
[ترجمه گوگل]شاخه های درخت توسط برف پوشیده شده بودند
[ترجمه گوگل]شاخه های درخت توسط برف پوشیده شده بودند
8. She is weighed down with many troubles.
[ترجمه ترگمان]این زن با مشکلات زیادی سنگینی می کند
[ترجمه گوگل]او با مشکلات زیادی مقابله می کند
[ترجمه گوگل]او با مشکلات زیادی مقابله می کند
9. I was weighed down with baggage.
[ترجمه ترگمان] با بارو سنگین شده بودم
[ترجمه گوگل]من با چمدان محاسبه شدم
[ترجمه گوگل]من با چمدان محاسبه شدم
10. The branches were weighed down with ripe apples.
[ترجمه ترگمان]شاخه ها با سیب های مناسب سنگین شده بودند
[ترجمه گوگل]شاخه ها با سیب های رسیده وزن شدند
[ترجمه گوگل]شاخه ها با سیب های رسیده وزن شدند
11. Mrs. Cherry seems altogether weighed down by her work plus parenthood.
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد خانم گیلاس روی هم رفته با کار پدر و مادر بوده
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد خانم گیلاس به طور کامل توسط کار او به همراه والدین وزن می شود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد خانم گیلاس به طور کامل توسط کار او به همراه والدین وزن می شود
12. Sally was weighed down with shopping bags.
[ترجمه ترگمان]سلی پر از کیسه های خرید بود
[ترجمه گوگل]سالی با کیسه های خرید وزن شد
[ترجمه گوگل]سالی با کیسه های خرید وزن شد
13. Weighed down with supplies, they found the steep path difficult to climb.
[ترجمه ترگمان]به دنبال آذوقه و آذوقه، راه پر شیب را پیدا کردند که از آن بالا بروند
[ترجمه گوگل]آنها با استفاده از منابع تسلیم شدند، مسیر شیب دار آنها را پیدا کرد
[ترجمه گوگل]آنها با استفاده از منابع تسلیم شدند، مسیر شیب دار آنها را پیدا کرد
14. Weighed down with rubies, sapphires, emeralds, pearls, diamonds.
[ترجمه ترگمان]یاقوت کبود، یاقوت، زمرد، مروارید و الماس ها
[ترجمه گوگل]با سنگهای یونجه، یاقوت کبود، زمرد، مروارید، الماس، با سنگ های قیمتی وزن می شود
[ترجمه گوگل]با سنگهای یونجه، یاقوت کبود، زمرد، مروارید، الماس، با سنگ های قیمتی وزن می شود
کلمات دیگر: